-
چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۵۷ ق.ظ

شکست ترامپ لطمهای جبرانناپذیر به اسرائیل در شرایط حساس منطقه و موعد اجرای طرح معامله قرن محسوب میشود. بنابراین اسرائیلیها به شدت نگران از دست دادن یکی از بزرگترین حامیان آمریکایی خود هستند. لذا به نظر میرسد بنی گانتص بسیار تحت تأثیر این مسئله دست به تصمیمگیری مبنی بر ائتلاف با نتانیاهو و تشکیل دولت وحدت ملی در شرایط اضطراری زده است.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر، با توجه به شرایط حاکم بر منطقه و نیز با نظر به بیثباتی سیاسی که مدتهاست بر عرصه سیاست داخلی رژیم اسرائیل سایه افکنده، پایگاه صهیونپژوهی خیبر گفتوگوی ویژهای با «دکتر علیرضا عرب»، کارشناس مسائل منطقه و روزنامهنگار انجام داده است، تا وضعیت سیاسی رژیم صهیونیستی در شرایط فعلی مورد بررسی قرار گیرد.
در ادامه، بخش دوم از متن گفتوگو با دکتر علیرضا عرب تقدیم میگردد:
خیبر: با توجه به شرایط فعلی منطقه، در حال حاضر وضعیت سیاسی اسرائیل چگونه است؟
در صحنه داخلی رژیم صهیونیستی مورخ پنجشنبه 7 فروردین 99 ( 26مارس 2020م)، «بنی گانتص» به عنوان رهبر حزب آبی - سفید و رقیب اصلی نتانیاهو طی سه انتخابات یک سال گذشته، تصمیم به اتحاد با نتانیاهو گرفته و قدم در راه تشکیل دولت اضطراری وحدت ملی گذاشتند.
البته با این تصمیم غیر مترقبه حزب آبی و سفید که موفق به تصاحب 32کرسی در انتخابات اخیر کنیست مورخ 12 اسفند 98 (2مارس 2020م) شده بود، فروپاشید و حزب «تلم» به رهبری «موشه یعلون» و حزب «یش آتید» به رهبری «یائیر لاپید» از گانتص و حزب وی «انعطاف برای اسرائیل (خوصن لییسرائیل)» جدا شدند.
لازم به ذکر است که طی روزهای بعد از انتخابات اخیر کنیست حزب «ییسرائیل بیتنا» به رهبری «لیبرمن» با 7 کرسی و فهرست مشترک عربی با 15 کرسی در کنار چپهای دیگر به حمایت از گانتص در برابر نتانیاهو اقدام کرده بودند، لذا با حمایت 61 کرسی از گانتص، «روون ریولین» رئیس رژیم صهیونیستی وی را مأمور به تشکیل کابینه کرده بود.
گانتص با تصمیم پیوستن به نتانیاهو اکثر حامیان خود در کنیست را از دست داد و حتی در داخل حزب خودش «انعطاف برای اسرائیل»، خانم «غدیر مریح» دروزی مذهب به نشانه اعتراض به تصمیم گانتص از وی جدا شد و به حزب یش آتید به رهبری «لاپید» پیوست. لذا اکنون از 61 حامی گانتص صرفا 14 کرسی کنیست آن هم متعلق به حزب خودش یعنی «انعطاف برای اسرائیل» از وی حمایت میکنند.
در طول زمان نهایتاً 3 الی 4 کرسی دیگر از چپ و میانه (احتمالا حزب پل (گشر) و حزب کارگر) ممکن است جهت کسب منصب و امتیاز به دولت وحدت ملی ملحق شوند که در مقایسه با 61 کرسی حامی وی به نوعی شکست تلقی میشود و در طولانیمدت و یا همان زمان سپتامبر 2021م که طبق توافق با نتانیاهو قرار است گانتص منصب نخستوزیری را تحویل بگیرد گذشت زمان به ضرر گانتص محسوب میشود.
به عبارت دیگر، گانتص با پیوستن به نتانیاهو و راست مذهبی به گفتمان ملی سکولار خود پشت کرد و حامیان و متحدین خود را از دست داد اما نتانیاهو کماکان 59کرسی حامیان راست مذهبی خود را حفظ کرده و به گفتمان راستگرای مذهبی خود پایبند مانده است.
ضمناً نتانیاهو طی 18 ماه آینده در رأس رژیم صهیونیستی باقی خواهد ماند؛ لذا با گذشت زمان از حامیان گانتص کاسته خواهد شد، یعنی تا 18ماه آینده که موعد تحویلدادن منصب نخستوزیری از طرف نتانیاهو به گانتص میباشد، نتانیاهو در موضع قدرت و گانتص در موضع ضعف خواهند بود و گانتص حامیان خود را از دست رفته میبیند؛ لذا با توجه به سابقه نتانیاهو به نظر نمیرسد نتانیاهو به وعده و قول خود پایبند باشد و به راحتی نخستوزیری را به گانتص تحویل دهد، بلکه میتوان پیشبینی کرد که در آن زمان نتانیاهو صفحه بازی و توافق فیمابین را بر هم زده و به سمت انحلال دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام حرکت خواهد کرد و به دلیل اینکه از موضع قدرت برخوردار است، احتمال موفقیتش در انتخابات زودهنگام مزبور افزایش خواهد یافت اما در مقابل گانتص در موضع ضعف قرار دارد.
تصمیم غیر منتظره گانتص و اینکه چه عوامل و دلایلی گانتص را به نقطه عطف ائتلاف با نتانیاهو بعد از پشت سر گذاشتن سه انتخابات در طول یک سال رسانده است را باید در دو سطح «داخلی» و «خارجی» جستوجو کرد:
الف -سطح داخلی:
1) بنی گانتص تشکیل دولت با حمایت «فهرست مشترک عربی» و «حزب ییسرائیل بیتنا» به رهبری لیبرمن را متزلزل و ناپایدار میدانست. و از طرفی نیز بخشی از نمایندگان حزب آبی- سفید با تشکیل دولتی که وابسته به حمایت فهرست مشترک عربی باشد مخالف کردند، به نحوی که 3 نماینده کنیست از آبی و سفید اعلام کردند که با هرگونه ائتلاف با فهرست مشترک عربی مخالف خواهند بود و در صورت ائتلاف با اعراب دست از حمایت بنی گانتص خواهند کشید. بنابراین در صورت ائتلاف گانتص با اعراب وی 3 کرسی از دست میداد و صرفاً 58کرسی از او حمایت میکردند و به این ترتیب گانتص حدنصاب لازم برای تشکیل دولت بعنی 61کرسی را از دست میداد.
از طرفی دیگر گانتص طرفدار حمله به گروههای مقاومت و حماس در غزه است و خواستار تعیین تکلیف اساسی با حماس است؛ اما هرگونه حمله به نوارغزه با مخالفت فهرست مشترک عربی مواجه خواهد شد. یا مطابق با طرح معامله قرن الحاق شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری به رژیم صهیونیستی و یا الحاق غور اردن به اسرائیل که گانتص ملزم و متعهد به اجرای آن البته به شیوه و تحت زمانبندی خاص خود است، قطعاً با مخالفت فهرست مشترک عربی مواجه خواهد شد. یا فهرست متحد عربی خواستار لغو قانون دولت-ملت یهود در کنیست است و این درحالی است که خود نمایندگاه آبی و سفید در تایید و تصویب قانون مزبور دخیل بودند.
2) اختلاف در داخل حزب آبی و سفید در وضع قانون در کنیست علیه نتانیاهو: وضع قانونی علیه نتانیاهو در کنیست که به موجب آن فرد مجرمی چون نتانیاهو نتواند سمت استراتژیکی چون نخستوزیری را بر عهده داشته باشد در دستور کار حزب آبی و سفید قرار داشت و باتوجه به حمایت 61 نماینده از گانتص، وی میتوانست با تصویب این قانون نتانیاهو را بعد از 5 دوره نخستوزیری به زیر بکشد.
اما در حزب آبی و سفید بر سر این مسئله توافق وجود نداشت. گانتص و «گابی اشکنازی» صرفاً قصد استفاده از این قانون در جهت اعمال فشار و گرفتن امتیاز از وی را داشتند و راضی به برکناری وی نبودند؛ اما موشه یعلون رهبر حزب تلم و یائیر لاپید رهبر حزب یش آتید خواهان وضع قانون فوقالذکر و برکناری قاطع نتانیاهو بودند، فلذا گانتص بیش از این تعلل را جایز ندانست و با گرفتن امتیازاتی که خواهانش بود با نتانیاهو وارد ائتلاف شد.
3) وضعیت اضطراری اسرائیل ناشی از شیوع کرونا: طبق برآورد سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل، بحران کرونا حداقل تا اواسط تابستان و حداکثر تا سال 2021م به طول خواهد کشید و تأثیرات سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی خود را خواهد گذاشت. از جمله اینکه این اوضاع بحرانی فرصت مناسبی برای گروهها، سازمانها و دولتهایی فراهم خواهد کرد که درصدد حملات سیاسی، نظامی و امنیتی هستند. لذا با وجود عدم کنترل دولتهای منطقه به دلیل اشتغال آنها به مهار انتشار کرونا، زمینه برای حملات علیه اسرائیل و منافع آن فراهم میشود. و این امر برای اسرائیلیها و همپیمانانش بسیار ناخوشایند تلقی میگردد.
علاوهبر اینکه بزرگنمایی شیوع کرونا در جامعه صهیونیستی حربهای مناسب و مفید برای نتانیاهو جهت به وحشت انداختن افکار عمومی صهیونیستها و اعلام وضعیت اضطراری در اسرائیل شد. نتانیاهو فرصت را غنیمت شمرد و به بزرگنمایی بحران کرونا و بهرهبرداری سیاسی و امنیتی از آن پرداخت و افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
پیشنهاد مطالعه:
گفتوگو| اخراج آمریکا از منطقه، کابوس رژیم صهیونیستی خواهد بود
بنی گانتص در سخنرانی خود در کنست گفت: «اکنون زمان منازعه و جدل نیست، به ویژه در زمانی که اسرائیل و تمام جهان با بحران ویروس کرونا روبرو هستند.» لذا روز جمعه اول فروردین99 (20مارس2020م)، نتانیاهو برای مبارزه علیه ویروس کرونا در اسرائیل وضعیت اضطراری اعلام کرد.
نتانیاهو به بهانه اعلام وضعیت اضطراری، دادگاهها را نیز تعطیل کرد و به این نحو دادگاه وی که قرار بود مورخ 27 اسفند (17مارس2020م) برگزار شود به 4خرداد 99 (24می) منتقل شد و خیال وی از بابت محکوم شدنش و لاجرم برکناریاش نیز راحت شد.
نتانیاهو گفت: «در روزهایی که کشورها همچون «تایتانیک» غرق میشوند، کمک کنید اسرائیل را نجات دهیم.» روز شنبه 21مارس 2020م، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر هشدار داد که اگر امکان مهار ویروس کرونا نباشد، سیستم خدمات درمانی کشورهای جهان در آستانه فروپاشی است، و مدعی شد که ممکن است معلوم شود از قرون وسطا به این سو، ویروس کرونا بزرگترین تهدید علیه بشریت بوده است. وی گفت: «اسرائیل که مرزهای خود را بست در وضعیت بهتری قرار دارد، با وجود این، با احتمال «مرگ دهها هزار نفر» روبرو خواهد بود؛ این بزرگنمایی نیست.»
همزمان نتانیاهو از بنی گانتص، رقیب خود، تمنا کرد در چارچوب یک «دولت اضطراری اتحاد» به او بپیوندد تا اسرائیل را از ویروسی که به گفته او تهدید به «قتل هزاران نفر» کرده، نجات دهند. نتانیاهو گفت: حاضر است بر اساس شرایطی کاملا برابر قدرت را به مدت سه سال با حزب «آبی و سفید» گانتص سهیم شود، اما مُصرّانه اصرار خواهد داشت ۱۸ ماه اول را خود نخستوزیر باشد و سپس گانتص مقام از او تحویل بگیرد.
علاوهبر آن، «روون ریولین» رئیس رژیم صهیونیستی نیز با توجه به شیوع کرونا نیز از طرفین درخواست و تمنا کرد تا دولت وحدت ملی تشکیل دهند. گانتص نیز علت عدول خود از وعدههای قبلیاش در خصوص ائتلاف نکردن با نتانیاهوی مجرم را به خطر افتادن جامعهی اسرائیل بر اثر شیوع کرونا ذکر کرد. لازم به ذکر است که گانتص و حزبش در جریان کارزار انتخاباتیشان تعهد کرده بودند که هرگز با دولتی به سرپرستی نتانیاهو که متهم به فساد مالی و اداری است، ائتلاف نمیکنند.
4) نظرسنجی بعد از انتخابات 2 مارس کنیست نشان میداد که اکثر رأیدهندگان به حزب آبی و سفید خواهان تشکیل دولت وحدت ملی در شرایط اضطراری شیوع کرونا هستند. در واقع ارزیابی گانتص از شرایط داخلی رژیم صهیونیستی آن بود که اکنون افکار عمومی به جای مانورهای سیاسی از سیاستمداران خواستار برخورد مدبرانه و قاطعانه در مواجهه با شیوع کرونا هستند، فلذا ضروری است که گانتص و نتانیاهو به اختلافات خود پایان داده و به سمت تشکیل دولت وحدت ملی گام بردارند.
ب- سطح خارجی:
1) تمایل قوی مثلث آمریکایی ترامپ -جارد کوشنر - فریدمن به نخستوزیری نتانیاهو: در مجموع برآورد بنی گانتص این بود که تیم مزبور و در رأس آنها دونالد ترامپ به شدت خواستار ادامه نخستوزیری نتانیاهو هستند، فلذا به این نتیجه رسید که تنها راه حضورش در قدرت در سطح اول رژیم صهیونیستی توافق و ائتلاف با نتانیاهو است.
2) نیاز مبرم اسرائیل به دولت آمریکا در شرایط فعلی منطقه: در شرایط فعلی منطقه و اجرای طرح معامله قرن، چه نتانیاهو و چه گانتص هرکدام که نخستوزیر باشند به شدت نیازمند بهترین رابطه با دولت ترامپ هستند. اکنون آمریکا به منطقه و خلیج فارس آمده و مستقیماً وارد تنش نظامی محدود با ایران و محور مقاومت شده است.
اکنون اسرائیل و آمریکا بیش از پیش نیازمند به همکاری و هماهنگی اطلاعاتی و نظامی با یکدیگر هستند. بنابراین از نظر بنی گانتص بیتوجهی به تمایل سردمداران دولت آمریکا به ادامه نخستوزیری نتانیاهو مطلوب نیست.
از طرفی اکنون زمان اجرای طرح معامله قرن است و بهترین سناریو برای اسرائیل در این شرایط ادامه روابط تنگاتنگ، همانطور که از زمان روی کار آمدن ترامپ بین وی و نتانیاهو برقرار بوده، است. نحوه اجرای طرح معامله قرن و زمانبندی آن و تفسیر طرفین از آن با وجود روابط قدرتمند و متقابل و تنگاتنگ رژیم صهیونیستی و دولت آمریکا میتواند بیش از پیش تأمینکننده منافع اسرائیل باشد.
3) نگرانی اسرائیلیها از وضعیت انتخاباتی ترامپ: با توجه به بحران کرونا در آمریکا، نخستین خطر متوجه رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ است که قرار است در ماه نوامبر 2020م شانس خود را برای ریاستجمهوری دوباره آمریکا آزمایش کند.
اسرائیلیها نگرانند که وضعیت اقتصادی و مالی آمریکا از بحران کرونا متأثر شده و عوامل قدرت ترامپ به ویژه دستاوردهای اقتصادیاش در رقابت با رقبای دمکراتش از دست رفته و وی در انتخابات نوامبر ریاستجمهوری شکست بخورد.
با توجه به حمایتهای بیدریغ، همهجانبه و بینظیری که ترامپ از زمان روی کار آمدنش از اسرائیل و شخص نتانیاهو داشته است، اعم از به رسمیت شناختن قدس به پایتختی اسرائیل، انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، به رسمیت شناختن مالکیت بلندیهای جولان برای اسرائیل و قانونیدانستن شهرکهای صهیونیستی در کرانه باختری و... شکست مهمترین حامی آمریکایی اسرائیل در انتخابات ریاستجمهوری نوامبر آمریکا، موجبات نگرانی شدید صهیونیستها را فراهم آورده است.
شکست ترامپ لطمهای جبرانناپذیر به اسرائیل در شرایط حساس منطقه و موعد اجرای طرح معامله قرن محسوب میشود. بنابراین اسرائیلیها به شدت نگران از دست دادن یکی از بزرگترین حامیان آمریکایی خود هستند. لذا به نظر میرسد بنی گانتص بسیار تحت تأثیر این مسئله دست به تصمیمگیری مبنی بر ائتلاف با نتانیاهو و تشکیل دولت وحدت ملی در شرایط اضطراری زده است.
در آخر ذکر چند نکته بسیار اهمیت دارد:
اول اینکه، گذشت زمان به ضرر گانتص و به نفع نتانیاهو خواهد بود؛ زیرا از طرفی گانتص متهم به خیانت به چپها و متحدین خود شده است و کسی که 61 نماینده کنیست از او حمایت کرده بودند، اکنون صرفاً حمایت کامل حتی حزب خودش یعنی انعطاف برای اسرائیل (خوصن لییسرائیل) را هم ندارد به نحوی که خانم «مریح غدیر دروزی» از حزب مذکور مخالفت خود را با پیوستن به نتانیاهو اعلام کرده است.
و از طرفی دیگر با نگاهی به ترکیب احتمالی کابینه خواهیم دید گانتص، خلاف گفتمان و مشی سکولار - ملی خود حرکت کرده است؛ فلذا با گذشت زمان حامیان چپ خود را بیشتر از امروز از دست خواهد داد و راستها هم که حول نتانیاهو هستند. لذا بعد از گذشت 18 ماه کذایی وضع گانتص بسیار رقتبار ارزیابی خواهد شد، و در واقع بدجوری بر سرِ گانتص کلاه رفته است.
دوم اینکه، دولت وحدت ملی گانتص و نتانیاهو بسیار آسیبپذیر خواهدبود و بر سر مسائل مختلف دچار اختلافنظرو مشکلات شدید خواهد شد و به احتمال زیاد به زودی دچار انحلال زودهنگام خواهد شد و این نیز به نفع نتانیاهو است و کشتی دولت مزبور توانسته نتانیاهو را از بحران یک ساله سیاسی و محکومیت قضایی عبور دهد و انحلال زود هنگام آن به شدت به ضرر گانتص خواهد بود.
این در حالی است که حزب انعطاف برای اسرائیل (خوصن لییسرائیل) و رهبر آن بنی گانتص طی 3 انتخابات موجبات شکست نتانیاهو را فراهم کرده بودند و با حمایت فهرست مشترک عربی و لیبرمن بعد از انتخابات اخیر در آستانه پائینکشیدن نتانیاهو از قدرت بودند.
سوم اینکه، به نظر میرسد در تقسیم مناصب و وزارتخانهها نیز نتانیاهو توانسته سمتهای حیاتی و مهم در شرایط فعلی بحران شیوع کرونا را برای خود و جناحش حفظ کرده و گانتص از این نظر نیز متضرر شده است.
البته هنوز ترکیب اصلی و ثابت کابینه مشخص نشده است؛ اما آنچه که از گمانهزنیها و یا اطلاعات درز کرده از سوی سیاستمداران و یا رسانهها و مطبوعات پیدا است اینکه سمت وزارت خارجه به مدت 18 ماه برای گانتص خواهد بود و گابی اشکنازی از دوستان وی نیز وزارت جنگ را به عهده خواهد گرفت، اما وزارت بهداشت، وزارت رفاه، وزارت عدالت اجتماعی، وزارت تجارت، وزارت دارایی و همکاریهای منطقهای در این شرایط بحران کرونا در دست جناح نتانیاهو خواهد بود.
ریاست کنیست با حزب لیکود خواهد بود تا نتانیاهو از بابت تصویب قانون علیه خودش خیالش راحت باشد. اما آنچه به نظر بنده در عرصه سیاست داخلی رژیم صهیونیستی تأثیر مستقیم بر انتخابات آمریکا و اوضاع منطقه و وضعیت خاص سیاسی و امنیتی اسرائیل خواهد گذاشت دو مسئله زیر است:
اول) الحاق شهرکهای صهیونیستی به اسرائیل طبق طرح معامله قرن ترامپ؛
دوم) الحاق غور اردن به اسرائیل طبق وعدههای انتخاباتی نتانیاهو و بنی گانتص.
الحاق غور اردن و شهرکهای صهیونیستی کرانه باختری به اسرائیل که در وعدههای انتخاباتی هر دو رقیب و نیز طرح معامله قرن وجود دارد، میتواند به ایجاد بیثباتی در کرانه باختری و کشور اردن منجر شده و طرح معامله قرن ترامپ را به شکست بکشاند.
لازم به ذکر است طی یک سال اخیر شاهد اعتراضات خیابانی مردم اردن علیه دولت این کشور بودیم که میتواند دوباره شعلهور شود.
از طرفی ایجاد بیثباتی و وقوع انتفاضه و مقاومت مسلحانه در کرانه باختری توسط فلسطینیان و نیز وقوع ناآرامی در کشور اردن که از نظر سیاسی، نظامی و امنیتی برای اسرائیل اهمیت راهبردی دارد در آستانه انتخابات نوامبر 2020م ایالات متحده آمریکا قطعاً به ضرر ترامپ خواهد بود و میتواند لطمه جدی و جبرانناپذیر به وی بزند.
لذا وقوع انتفاضه در کرانه باختری در حالی که غزه مدتها است که درگیر جنگهای ایذایی و محاصره همهجانبه است، ظرفیت بسیار مناسبی جهت محور مقاومت برای تغییر معادلات در سطح منطقه و رژیم صهیونیستی محسوب میشود.
در صورت الحاق غور اردن و شهرکهای صهیونیستی به اسرائیل، کرانه باختری و اکثریت مردم اردن که بیش از نیمی از آنان فلسطینی هستند ظرفیت بالایی جهت ایجاد انتفاضه و قیام و اعتراضات پردامنه علیه اسرائیل و دولت اردن خواهند داشت. آنچه مهم است اینکه مدتها است که حضور «ابومازن» یکی از موانع ایجاد انتفاضه در کرانه باختری و اتمام هماهنگی امنیتی تشکیلات خودگردان با اسرائیل محسوب میشود؛ لذا اگر در این اوضاع منطقه شاهد فوت و فقدان وی باشیم ظرفیت مبارزاتی فلسطینیان در کرانه باختری به شدت افزایش خواهد یافت.
اکنون با تثبیت مجدد نتانیاهو بر مسند نخستوزیری و تشکیل دولت اضطراری وحدت ملی با بنی گانتص مسئله الحاق غور اردن و شهرکهای صهیونیستی مجدداً مطرح و مشکلساز خواهد شد.
نتانیاهو در مبارزات انتخاباتی خود بر الحاق سریع حداکثر دو ماهه غور اردن به اسرائیل تأکید داشت. او معتقد است اکنون با حضور ترامپ موقعیتی استثنایی جهت این الحاق و نیز شهرکها فراهم شده است. لازم به ذکر است عجله نتانیاهو جهت این الحاق به علت نیاز مبرم وی به جلب آراء صهیونیستها و فرار از محاکمه و برکناری از منصب نخستوزیری بود و اکنون با تشکیل دولت وحدت ملی، منطقاً ضرورتی بر الحاق سریع و بیملاحظه وجود ندارد.
بنی گانتص نیز طرفدار این الحاق است، اما ملاحظات خاص خود را دارد. الحاق غور اردن تأثیر بسیار مخربی بر امنیت کرانه باختری و کشور اردن خواهد داشت. نخستوزیر اردن، «عمر الرزاز» به وضوح هشدار داد که: با الحاق غور اردن معاهده صلح راهبردی وادی عربه (1994م) اردن و اسرائیل به خطر خواهد افتاد و به حالت اغماء خواهد رفت.
در صورت این الحاق، دولت اردن به شدت ناراضی خواهد شد؛ زیرا افکار عمومی اردنیها به شدت تحریک شده و حتی خطر سقوط نظام اردن جدی خواهد شد. به ویژه اکنون که در شرایط بحرانی شیوع کرونا دولت این کشور به مهار و کنترل آن مشغول است. دولتهای عرب نیز به الحاق غور اردن واکنش نشان داده و آن را مسبب ایجاد اعتراضات خشونت بار دانستهاند.
ارتشیان اسرائیل به وضوح از بیثباتی در مرزهای شرقی با اردن نگران هستند. در واقع ثبات امنیتی و نظامی در مرزهای اردن دارای اهمیت بسیار زیاد برای اسرائیل است.
بنابراین گانتص با الحاق غور اردن به اسرائیل مشکلی ندارد، اما نه با عجله و نادیدهگرفتن ملاحظات سیاسی، نظامی و امنیتی حول این الحاق. گانتص معتقد است این الحاق باید سنجیده صورت بگیرد و حتیالمقدور با موافقت قدرتهای بینالمللی و توافق دولتهای منطقهای همراه باشد.
لازم به ذکر است که مثلت آمریکایی طراح و مجری معامله قرن جارد کوشنر - دونالد ترامپ - فریدمن نیز به شدت نگران الحاق سریع غور اردن به اسرائیل هستند و معتقدند اگر این الحاق سریعاً صورت بگیرد، فلسفه وجودی معامله قرن از بین خواهد رفت.
اکنون نتانیاهو نیز همانند گذشته عجلهای برای الحاق سریع غور اردن ندارد، لذا در همکاری و همسویی با گانتص و شرایط منطقه و اوضاع بینالمللی این الحاق را با ملاحظه بیشتر و تأخیر لازم انجام خواهد داد.
پروژه محور مقاومت نیز باید مبتنی توضیح شرایط خطیر فلسطین در خصوص الحاق غور اردن و شهرکهای صهیونیستی کرانه باختری به اسرائیل متمرکز شده و به مهیاشدن زمینه برای شعلهور شدن انتفاضه در کرانه باختری و قیام مردم در اردن مدد رساند.
و آنچه که بنده آن را به عنوان چشم اسفندیار ترامپ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قلمداد میکنم، شعلهور شدن انتفاضه در کرانه باختری و قیام مردمی در اردن است که حکم چشم اسفندیار ترامپ در آستانه انتخابات ریاستجمهوری نوامبر را خواهد داشت.
وقوع انتفاضه در کرانه باختری و قیام مردمی در اردن میتواند حاصل «الحاق غور اردن و شهرکهای صهیونیستی به اسرائیل» باشد و در شرایطی که شیوع کرونا تأکید و توجه رژیم صهیونیستی و دولتهای منطقه از جمله اردن را به خود جلب کرده، چتر امنیتی تضعیف شده و فقدان احتمالی ابومازن نیز میتواند هماهنگی امنیتی بین تشکیلات خودگردان و اسرائیل را مختل کرده و قیام را قوت ببخشد.
تزلزل جدی در کرانه باختری و کشور اردن در کنار مشکلات عدیده آمریکا در حوزه شرق آسیا و چین، کره شمالی، افغانستان، خلیجفارس، ایران و عراق و نهایتاً معضلات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی ناشی از شیوع کرونا در آمریکا ترامپ و دولت او را غرق خواهد کرد و میتوانند منجر به شکست وی در انتخابات ریاستجمهوری شوند.
نقطه قوت ترامپ دستاوردهایش در حوزه اقتصادی بود و اکنون با شیوع کرونا و عدم موفقیت دولت وی در کنترل تاثیرات امنیتی، اجتماعی و اقتصادی آن اثرات مخربی بر وضعیت سیاسی ترامپ خواهد گذاشت. ترامپ و دولت وی در حوزه سیاست خارجی دستاوردهایی شکننده و غیرمطمئن کسب کرده است.
با پرتاب سه موشک بالستیک کوتاهبرد مورخ 12 اسفند 98 (2مارس 2020م) که مصادف با همان روز انتخابات کنیست در اسرائیل بود، عملاً توافق آمریکا با کره شمالی به بنبست خورده است و خلع سلاح هستهای و موشکی کره شمالی عملاً بیمعنا شده است.
در حوزه افغانستان نیز گرچه حول توافق با طالبان مورخ 10 اسفند 98 (29فوریه 2020م) تبلیغات گستردهای صورت گرفت اما واقعیت آن است که این توافق نیز بسیار آسیبپذیر و شکننده است و طی 14 ماهی که بازه زمانی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان مشخص شده است، هرگونه حملهی نیروهای طالبان به سربازان آمریکایی میتواند آن را به بنبست بکشاند و در شرایطی که طالبان متشکل از گروه مختلف است این امر بعید نیست.
عراق نیز علیرغم هزینه هنگفت جانی و مالی که آمریکاییها از 2003م تا کنون در عراق متحمل شدهاند، حکم باتلاق را برای آنان پیدا کرده است. بازدارندگی آمریکاییها در عراق به شدت تضعیف شده است. لذا حملات گروههای مقاومت عراقی به پایگاههای اشغالگران ادامه خواهد داشت و هرچه به انتخابات نوامبر آمریکا نزدیکتر شویم، منطقاً تعداد و حجم این حملات افزایش خواهند یافت و موقعیت ترامپ را در انتخابات به طور جدی تضعیف خواهد کرد.
ترامپ میتواند مدعی شود که تمامی موارد فوق در حوزههای چین، کره شمالی، افغانستان، ایران و عراق در زمان رئیسجمهورهای پیشین هم به نوعی بوده است اما در خصوص بیثباتی احتمالی در کرانه باختری و کشور اردن این رخداد مهم صرفاً در زمان ریاستجمهوری او به وقوع پیوسته و مسئولیت آنها با شخص ترامپ خواهد بود. فلذا انتفاضه در کرانه باختری و کشور اردن در کنار تأثیرات شیوع کرونا میتواند در حکم تیر خلاص به ترامپ محسوب شود.
خیبر: ممنون از توضیحات جامع و کاملی که ارائه فرمودید.
لینک کوتاه: http://khbn.ir/Fqkihol