-
چهارشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۹، ۰۳:۴۰ ب.ظ

هاجون چانگ در این کتاب عملکرد اقتصاد نولیبرال و آنچه را طی این چند دهه تحت سیطره ایدئولوژی بازار آزاد روی داده است، به زبانی ساده تشریح میکند و بسیاری از فرضیات موهومی را که اقتصاد سرمایهداری از ابتدا به عنوان اصول قطعی و بیچون و چرا مبنای نظریهسازی خود قرار داده است، در هم میشکند.
پایگاه صهیون پژوهی خیبر، کتاب «۲۳ نکته مکتوم سرمایهداری» نوشته هاجون چانگ به عنوان ششمین جلد مجموعه «پشت پرده مخملین» در ایران ترجمه و منتشر شده است. نشر اختران این کتاب را منتشر کرده و مهرداد شهابی و میرمحمود نبوی مترجمین این کتاب هستند.
اطلاعات نویسنده
«هاجون چانگ» استاد اقتصاد دانشگاه کمبریج انگلستان و متخصص اقتصاد رشد، تاریخ اقتصادی و اقتصاد رفاه است. این اقتصاددان کرهایالاصل تاکنون در نهادهای اقتصادی گوناگون (بانک جهانی، بانک توسعه آسیا، بانک سرمایهگذاری اروپا، اُکسفام، موسسات وابسته به سازمان ملل و نیز مرکز تحقیقات اقتصاد و سیاست در واشنگتن) مشغول بکار بوده است. از این اقتصاددان تاکنون کتابها و مقالات بسیاری از جمله مالکیت معنوی و توسعه اقتصادی، انداختن نردبان؛ استراتژی توسعه از منظری تاریخی، نیکوکاران نابکار(افسانهی تجارت خارجی آزاد و تاریخچهی پنهان سرمایهداری)، چرا کشورهای در حال توسعه به تعرفه نیاز دارند؟ و بیست و سه گفتار درباره سرمایهداری چاپ گردیده است.
وی از زمره نویسندگان و اقتصاددانان، منتقد ِکاپیتالیست اقتصاد نولیبرالی است. اقتصاددانانی نظیر «چانگ» و «استیگلیتز» از درون منطق سرمایه بر آنند که نولیبرالیسم از توحشی برخوردار است که حتی با منطق شناخته شده سرمایهداری غیر مالی نیز همخوانی ندارد.
هاجون چانگ صدای تازهای در عرصه اقتصادشناسی است که قدرتمندانه به عرصه بحث جهانیسازی و عدالت اقتصادی گام نهاده و با ارئه تاریخچهای صریح و کاملا متفاوت درباره سرمایهداری جهانی، با جزم اندیشیهای رایج درباره تجارت خارجی آزاد سرشاخ میشود.
جوزف استیگلیتز میگوید: «هاجون چانگ را شاید بتوان تاثیرگذارترین منتقد جهانیسازی در جهان نامید.» مارتین وولف در تحسین ۲۳ نکته مکتوم سرمایهداری (در لیست بینالمللی پر فروشترینها) میگوید: «این کتاب تحلیلی است سودمند که همگان را به خواندن آن توصیه میکنم. نویسنده در مقصود خود، یعنی کاشتن بذرهای تردید، موفق بوده است.» اقتصاددان نامدار، سمیر امین میگوید: «چنگ استاد به تمام معنای هنر اقتصاد سیاسی است» در نظر سنجی مجله پر اسپکت انگلستان، سال ۲۰۱۴ تحت عنوان «متفکران جهان»، هاجون چنگ نفر نهم این نظر سنجی اعلام شد.
نگاهی به کتاب
این کتاب یعنی ۲۳ نکته مکتوم سرمایه داری با عنوان انگلیسی (۲۳ things they don’t tell you about capitalism) را نمیتوان یک اثر صرفاً دانشگاهی و تخصصی درنظرگرفت بلکه نویسنده سعی کرده با هوشمندی مطالب پیچیده اقتصادی را به زبانی ساده اما شیوا و مؤثر بیان کند و به موضوعاتی چون توسعه نیافتگی، دولت، سرمایهداری بازار آزاد، شرکتهای بزرگ و تأثیر آنان در فقر و ثروت کشورها و… از زوایای مختلف بنگرد و تحلیل خود را ارائه دهد. کتاب اساس شهرت خود را مرهون انتقاد تند از اوضاع کنونی اقتصاد جهانی و تصویرسازی تیره و تار از ادامه روندی است که کشورهای با اقتصاد سرمایهداری در پیش گرفتهاند. کتاب در اوج بحران اقتصادی آمریکا و اروپا به رشته تحریر آمده و تازهترین تحلیلها را درباره چندوچون اقتصاد غرب و مخصوصاً سرمایهداری بازار آزاد ارائه میدهد.
او در این کتاب عملکرد اقتصاد نولیبرال و آنچه را طی این چند دهه تحت سیطره ایدئولوژی بازار آزاد روی داده است، به زبانی ساده تشریح میکند و بسیاری از فرضیات موهومی را که اقتصاد سرمایهداری از ابتدا به عنوان اصول قطعی و بیچون و چرا مبنای نظریهسازی خود قرار داده است، در هم میشکند.
او در پیشگفتار کتابش مینویسد: «این کتاب یک مانیفست سرمایهداری نیست. اعتقاد داشتن به ایدئولوژی بازار آزاد، به معنای مخالفت با نظام سرمایهداری نیست. من معتقدم سرمایهداری علیرغم مسائل و محدودیتهایش هنوز بهترین نظام اقتصادی است که بشر ابداع کرده است. انتقاد من به روایت ویژهای از سرمایهداری است که در سه دهه اخیر بر جهان مسلط شده است، یعنی سرمایهداری بازار آزاد…».
وی معتقد است: «این تنها راه ممکن برای اداره نظام سرمایهداری نیست. و همانگونه که نتیجه مسجل و مستند عملکرد آن طی سه دهه اخیر نشان میدهد، بهترین راه اداره کردن آن هم نیست. این کتاب نشان میدهد که راههایی وجود دارند که سرمایهداری میتواند و باید با پیش گرفتن آنها بهتر از این شود که هست. تصمیمات انسانی، بهویژه تصمیماتی که از سوی کسانی گرفته میشود که قدرت و جایگاه وضع قوانین و مقررات را دارند، همانگونه که توضیح خواهم داد، موجب میشوند امور به طریقی روی دهند که میبینیم روی دادهاند… اگر تصمیمات متفاوتی گرفته شده بود، امروز جهان جایی بود متفاوت با آنچه که فعلاً هست. با توجه به این امر، ما باید این پرسش را مطرح کنیم که آیا تصمیماتی که ثروتمندان و قدرتمندان میگیرند، بر خرد و منطق، بر عقل سلیم و بر دلایل و مستندات محکمی متکی است یا نه؟ تنها وقتی این کار را بکنید، میتوانیم انجام اقدامات درست را از ابرشرکتها، دولتها و سازمانهای بینالمللی بخواهیم». به شما میگویند که: بازارها باید آزاد باشند. وقتی دولت مداخله میکند که تأیید کند شرکتکنندگان در بازار، چه کاری را مجازند انجام دهند و چه کاری را مجاز نیستند انجام دهند، منابع نمیتواند به کارآمدترین شکل خود مورد استفاده قرار گیرد. اگر صاحبان کسب و کار نتوانند آن کارهایی را انجام دهند که بیشترین سود را برایشان دارد، انگیزه خود را برای سرمایهگذاری و نوآوری از دست میدهند. به این ترتیب اگر دولت برای اجارهبهای محلهای مسکونی سقفی تعیین کند، مالکان انگیزه خود را برای تعمیر و نگهداری مستغلاتشان، یا ساختن واحدهای مسکونی تازه از دست میدهند...
بازار آزاد وجود خارجی ندارد
چنین چیزی که از آن به عنوان بازار آزاد نام میبرند، وجود خارجی ندارد. هر بازاری برای خود برخی قواعد و حدودی دارد که آزادی انتخاب را محدود میسازند. بازار فقط به این دلیل آزاد به نظر میرسد که ما محدودیتهایی را که در بنیاد آن وجود دارد و قادر به دیدن آنها نیستیم، چنین راحت و بیقید و شرط میپذیریم. این را که تحت چه شرایطی یک بازار «آزاد» تلقی میشود نمیتوان به طور عینی تعریف کرد…».
به شما میگویند که: یک نیروی کاری که خوب تحصیل کرده باشد برای توسعه اقتصادی کاملاً ضروری است. بهترین دلیل این مدعا تفاوت میان موفقیتهای اقتصادی کشورهای آسیای شرقی است که دستاوردهای تحصیلی عالی آنها معروف و زبانزد همه است، با رکود اقتصادی کشورهای جنوب صحرای افریقا که یکی از پایینترین سوابق تحصیلی را در دنیا دارند…
اما به شما نمیگویند که: دلایل و مدارکی که نشان دهد تحصیلات بیشتر به رفاه ملی بیشتر منجر خواهد شد، به شکل تعجبآوری ناچیز است. بسیاری از آن دانشی که در تحصیلات به دست میآید عملاً ربطی به ارتقای بهرهوری ندارد و به درد آن نمیخورد، اگرچه به افراد مردم امکان میدهد یک زندگی راضیکنندهتر و مستقلتر را برای خود دست و پا کنند…».
مقایسه کره با ایران
شاید شما هم بارها شنیده باشید که کلنگ کارخانه «هیوندایی» و «ایرانخودرو» در یک روز به زمین خورده و یا اینکه کرهایها در ابتدای کار آرزوی داشتن صنایعی مانند ایران را داشتهاند و… پس چرا آن ها پیشرفت کردهاند و ما عقب افتادهایم؟
بسیاری از اقتصاددانان ایرانی که به بازار آزاد اعتقاد دارند رؤیای زندگی آمریکایی را در سر می پرورانند و باور دارند که میتوان با رعایت اصول این نظام به رفاه زندگی آمریکاییان دست یافت. واقعیت این است که برای سروسامان دادن به اوضاع بحرانی اقتصاد ایران نه میتوان کاملاً از الگوهای اقتصاد بازار آزاد و سرمایهداری بازار پیروی کرد و نه میتوان دولت را چنان فربه کرد که عملاً در دامان اختاپوس دولتسالاری بیفتیم و صنایع هیچ وقت نخواهند از یوغ و سیطره حمایت دولت خارج شوند و به تنبلی عادت کنند.
در ایران برخی نشانهها حاکی از پیروی از الگوهای اقتصاد بازار آزاد است. به طور مثال میتوان به لبیرالیزه کردن تجارت و واردات بی حساب و کتاب کالاهای لوکس و تجملاتی، واگذاری بی حساب و کتاب بخش دولتی به خصوصی، عدم حمایت دولت از صنایعی که برای ادامه حیات اقتصادی ایران ضروریاند و در صورت عدم حمایت ورشکسته میشوند و… اشاره کرد. همچنین به خاطر اقتصاد نفتی که سالیان مدیدی است مانع رشد و توسعه واقعی اقتصادی شده با یک شکاف طبقاتی مواجهیم. بطوری که آحاد زیادی از افراد کشور همواره نیازمند حمایت دولت به انحاء مختلف هستند و اگر بخواهیم به بهانه توسعه به این قشر توجهی نکنیم عملاً بین چرخدندههای نظام سرمایهداری و قوانین بی رحم بازار آزاد له خواهند شد چرا که تجربه نشان داده «دولت بزرگ» عملاً ناکارآمد بوده و به فساد دولتی و اقتصاد رانتی دامن میزند.
«چانگ» چه راهی پیشنهاد میکند؛ او میگوید که نقش بیشتر دولت در کنترل بازار و حمایت از صنایع و لزوم نظارت بر شرکتهای بزرگ و کارکرد آنها در اقتصاد و زیر نظر داشتن پدیده اخیر این روزهای اقتصاد که همانا ظهور ابرشرکت سالاری جهانی است، ضرورت تامّ دارد.
سعید ابوالقاضی
لینک کوتاه: http://khbn.ir/d3w