-
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۰۲ ق.ظ

به طور کلی میتوان گفت صهیونیستها رسماً در بالاترین حلقههای حاکمیت ایالات متحده نظیر اقتصاد، رسانه، هالیوود، وزارت جنگ، استراتژینویسی در سیاستخارجی، انتخاب رئیسجمهورها و دانشگاهها نفوذ کردهاند.
پایگاه صهیون پژوهی خیبر، عدهای سؤال میکنند چطور ممکن است کشوری جعلی بهنام اسرائیل که با کمکهای آمریکا، انگلیس و فرانسه بهوجود آمده، اکنون بر این کشورها تسلط داشته باشد. با توجه به این پرسش نگاهی داریم بر نمونههایی از نفوذ یهودیان صهیونیست در آمریکا و سازمانهای بینالملل نظیر سازمانملل، سازمان انرژی اتمی و سازمانهای حقوقبشر.
مطالب این گزارش برگرفته از سخنرانی استاد رحیمپور ازغدی در روز قدس سال ۱۳۹۶ه.ش میباشد. بهگفته استاد، منابع مطالب پیشرو، کتابهای دایرهالمعارف یهود و کتاب دایرهالمعارف صهیونیسم و برخی منابع معتبر دیگر هستند.
یهود در آمریکا به لحاظ جمعیت یکی از کوچکترین جمعیتها محسوب میشود. حدود ۵ میلیون یهودی بر ۸۰ تا ۹۰% از نهادهای قدرت، ثروت و رسانه مسلط هستند. اکنون بعد از فلسطین اشغالی بزرگترین جمعیت یهودیان جهان در آمریکا ساکن است. مجمع یهودیان جهان، تعداد یهودیان را ۱۵ تا ۲۰ میلیون نفر اعلام میکند. اغلب یهودیان فعلی، مذهبی و اهل عبادات نیستند و سبکزندگی سکولار را برگزیدهاند. اما اقلیت بسیار کوچکی که بنیادگرایان یهودی نامیده میشوند متدین و پایبند به دین خود هستند. عدهای از این یهودیان با رژیمصهیونیستی موافق و عدهای دیگر نیز بهشدت با این رژیم و تشکیل آن مخالفت میکنند.
یهودیان صهیونیست و سرمایهدار تقریبا مراکز اصلی ساختار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی آمریکا را در اختیار دارند. از ابتدایی که وارد آمریکا شدند، شبکههایی را ایجاد کردند تا حضور یهودیان صهیونیسم در آمریکا و در اروپا را استحکام ببخشند.
قبل از تأسیس رژیمصهیونیستی بیشترین دشمنان یهود اروپاییها بودند، لذا یکی از دلایل ایجاد اسرائیل این بود که یهودیان را از اروپا بیرون کنند. در ابتدای بحث انتقال یهودیان، نام کشورهایی در آمریکایلاتین و در جهاناسلام مطرح میشد. اما با توجه به زمینه تاریخی بنیاسرائیل، نهایتاً فلسطین برای ایجاد یک کشور یهودی انتخاب شد.
نگاه اول یهودیان برای نفوذ به آمریکا بود. چراکه در اروپا تحت فشار بودند، آمریکا نیز کشوری تازهتأسیس و تقریباً ابرقدرت بهشمار میرفت. همچنین آمریکا بعد از جنگ جهانی دوم نفوذ بسیار زیادی در سازمانهای بینالمللی، سیاستهای جهان و نهادهای بینالمللی پیدا کرده بود.
امروز یهودیان صهیونیست و وابستگان صهیونیست در پشتپرده شخصیتهای تعیینکننده در پنتاگون، وزارت جنگ آمریکا، هالیوود، رسانه، کمپانیهای اقتصادی و سرمایهداری، بانکهای بزرگ آمریکا، دانشگاههای مطرح و مشهور آمریکا و کارخانههای اسلحهسازی حضور دارند. اغلب سرمایهگذاران تبلیغات ریاستجمهوری در حزبهای جمهوریخواه و دموکرات در ایالات متحده، صهیونیستها هستند. بین ۶۰ تا ۷۵% هزینههای تبلیغات هر دو حزب توسط صهیونیستها تأمین میشود. خط قرمز کاندیداهای جمهوریخواه و دموکرات، رضایت یهودیان آمریکا است و هر دو در تلاش هستند تا در بیعت با این رژیم از دیگری سبقت بگیرند.
نفوذ صهیونیسم در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا
از رئیسجمهور فعلی آمریکا گرفته تا «ویلسون»[۱] و «اوباما»[۲]، همگی اعلام میکنند که وامدار صهیونیستها و سرمایه داران یهودیِ آمریکا هستند. همة رئیسجمهورهای ۴۰ سال اخیر ایالاتمتحده بهمحض رسیدن به قدرت طی سفری به اسرائیل با صهیونیستها بیعت کرده و از تهدید این رژیم بهمنزله تهدید خود یاد میکنند.
ورود آمریکا به جنگ جهانی اول توسط سرمایهداران یهودی و صهیونیستی صورت گرفت و بدینوسیله نتیجه جنگ تغییر کرد. در ازای این اتفاق، توافقنامه «سایکسپیکو» امضا شد و طی آن جهان عرب و جهان اسلام بین فرانسه و انگلیس تقسیم شد. تقسیمبندیهای غرب آسیا و شکلگیری رژیم صهیونیستی نیز به این دوران باز میگردد. عامل رخدادن همة این اتفاقات صهیونیستها و نفوذ زیاد آنها میباشد.
یهودیان آلمان به رهبری «وایزمن»[۳] در میانة جنگجهانی اول از انگلیسیها خواستند تسلیم آلمانها نشوند و بناشد با خارجکردن آمریکا از حالت بیطرف و با متحدکردن ایالات متحده با انگلیس، پیروزی در جنگ نصیب انگلیسیها شود. همچنین قرارشد در عوض این لطف از سوی یهودیان آلمان، آمریکاییها و انگلیسیها، فلسطین را برای تسخیر و اشغال یهودیان مهیا کنند.
«وایزمن» از طریق توافق با «والتر روچیلد»[۴] سرمایهدار بزرگ یهودی انگلیسی، «جیمز بالفور»[۵] رئیس نیرویدریایی انگلیس و وزیر تسلیحات بریتانیا سبب شد تا آمریکا وارد جنگ شده و با تغییر نتیجه جنگ، کشوری جعلی برای یهودیان تأسیس شود.
شعار «ویلسون» در دور دوم انتخابات ریاس جمهوری ایالاتمتحده، بیرون نگهداشتن آمریکا از جنگ بود. اما در همین دوران عملاً وارد جنگ شد. خاخام «استفان وایز»[۶] پیشنهاد ورود ایالاتمتحده به جنگ را ارائه کرد. رئیس دادگاه عالی آمریکا در آن دوران که شخصی یهودی بود، «ویلسون» را متقاعد کرد تا آمریکا وارد جنگ شود. نهایتاً درگیری بین کشتی حامل آمریکایی ها با یک ناو جنگی آلمان زمینه ساز ورود آمریکا به جنگ جهانی اول شد. سپس همین فردی که با شعار صلح برای ۴سال دوم به عنوان رئیسجمهور ایالاتمتحده انتخاب شده بود، نقش مهمی را در صدور اعلامیه بالفور ایفا کرد و همراه با انگلیسیها اشغال فلسطین را بهرسمت شناخت.
نفوذ و تاثیرگذاری اقلیت صهیونیست در آمریکا بسیار زیاد است. آنها متخصص سازماندهیکردن و فعالیتهای متمرکز هستند و از ثروت و رسانه نیز بهخوبی استفاده میکنند. با اینکه تعداد اعراب و مسلمانان بومی و مهاجر آمریکا بیشتر از یهودیان است، اما همیشه صهیونیستها بر نهادهای اصلی قدرت، ثروت و نظامیگری در آمریکا مسلط بودهاند.
تاثیر یهودیان در ایالاتمتحده در دوران همه رئیسجمهورها برقرار بوده است. برای مثال در دوره «ترومن»[۷] که جنگ بینالملل دوم رخداد و ژاپن مورد حمله اتمی قرار گرفت، صهیونیستها بهشکلی علنی در حاکمیت آمریکا نفوذ داشتند.
کمکهای «ترومن» و مذاکره او با رئیس رژیمصهیونیستی یعنی «وایزمن»، باعث شد تا صحرای نقب بهطور رسمی به رژیمصهیونیستی واگذار و ۶۵% فلسطین اشغال شود. در سال ۱۹۴۸م. که اسرائیل با کمکهای ویژه آمریکا، انگلیس و سازمانملل تشکیل و بهرسمیت شناخته شد، رئیسجمهور آمریکا رسماً اعلام کرد هرگونه درخواست مبنی بر بهرسمیت شناختن اسرائیل را سریعاً مورد تایید خود قرار میدهد. لذا ۱۱ دقیقه بعد از اینکه رژیمصهیونیستی اعلام موجودیت کرد، «ترومن» این رژیم جعلی را بهرسمیت شناخت.
در دوران رئیسجمهورهای دیگر آمریکا نیز شرایط به همین منوال بود. در زمان «ویلسون» و «جرالد فورد»[۸]، سیاستخارجی ایالاتمتحده علناً صهیونیستی شد و ایدئولوگ سیاستهای آمریکا افرادی مانند «هنری کیسینجر»[۹] یهودیمسلک بودند. با استراتژیهای «کیسینجر»، تقویت رژیمصهیونیستی و تضعیف جهاناسلام و عرب پیگیری و سلاحهای پیشرفتهای به اسرائیل ارسال میشد.
در دوران «بوش پدر»[۱۰]، برای کارمندان دولت در ردههای بالا فیلتر اعمال شده بود و تنها افرادی حق حضور در مناسب برتر دولتی را داشتند که یهودی یا دستکم طرفدار اسرائیل بودند. «دیک چنی»[۱۱] وزیر جنگ «بوش پدر» صهیونیست بود و در دوره ریاستجمهوری «بوش پسر»[۱۲] نیز به عنوان معاون فعالیت میکرد.
در زمان «کلینتون»[۱۳] نیز تحکّم صهیونیستها بر حکومت آمریکا بسیار علنی و گسترده شد. مسئولیتهایی نظیر مسئول برنامهریزی روزانه «کلینتون»، مشاور قانونی و مشاور اقتصادی رئیسجمهور، رئیس کل شورای امنیت آمریکا، وزیر جنگ و وزیر خارجه آمریکا همگی یهودی بودند. همچنین از ۱۱ عضو شورای امنیت ملی آمریکا، ۷ نفر صهیونیستی بودند و تصمیمهای اساسی امنیتی درون آمریکا، وزارت جنگ و وزارت خارجه با تصمیمهای این افراد اتخاذ می شد.
برخی از یهودیان صهیونیست که در دوره ریاست جمهورهای مختلف ایالاتمتحده، بر آمریکا سلطه و نفوذ داشتند به همراه برخی فعالیتها و سوابق آنان عبارت است از:
-
«مادلین آلبرایت»[۱۴]:
- وزیر خارجه دولت «کلینتون»
- تلاش برای تطهیر رژیم صهیونیستی و دریافت حقوق در ازای این کار
- خانم «آلبرایت» ابتدا یهودی بودن خود را پنهان میکرد، اما مدتی بعد از فعالیتهای سیاسی، هویت یهودی او توسط یک روزنامه نگار فاش شد
-
«پاول ولفویتز»[۱۵]:
- معاون وزیر جنگ در دوره «بوش»
- یکی از طراحان اصلی حمله به عراق
-
«ریچارد پرل»[۱۶]:
- مشاور «بوش» در سیاست خارجی
- سرپرست شورای سیاست جنگی پنتاگون
-
«داگلاس فیث»[۱۷]:
- صهیونیستی افراطی، طرفدار اسرائیل و شدیداً اسلامستیز
- معاون وزیر جنگ و مشاور سیاسی پنتاگون در زمان «بوش»
- رئیس مرکز استراتژیهای آمریکا در دوره «بوش پسر»
- همکاری با گروههای صهیونیستی تندرو
- نماینده دستگاه نظامی اسرائیل در آمریکا
-
«الیوت آبرامز»[۱۸]:
- جنگ طلب و طرفدار افراطی صهیونیسم
- دستیار وزیر خارجه در دوره «ریگان»[۱۹]
- مشاور شورای امنیت ملی در آمریکا
- طراح و گرداننده چندین اتاق فکر در حوزه سیاستهای واشنگتن
- مسئول آمریکای لاتین در وزارت خارجه آمریکا
- یکی از شخصیتهای برجسته و صاحب نفوذ در آمریکا
-
«هنری کیسینجر»:
- سیاستمدار یهودی و آلمانی تبار
- وزیر خارجه در دوره «نیکسون»[۲۰] و «فورد»
- یکی از مشوقان حمله به عراق
- از جمله مشاوران و نظریهپردازان همیشگی وزارت جنگ، وزارت خارجه، پنتاگون، شورای سیاست دفاعی و مشاور برجسته امنیت ملی آمریکا
- مدیر و رئیس سیاست خارجی ایالات متحده در جنگ سرد آمریکا و شوروی به مدت ۸ سال
- عضو دائم گروه «بیلدر برگ»[۲۱]
- یکی از طراحان جنایات آمریکا در ویتنام
- نظریات وی همچنان مورد توجه جمهوریخواه و دموکرات قرار دارد
-
«ریچارد هاس»[۲۲]:
- جنگطلب و یهودی صهیونیست
- مدیر برنامهریزی سیاسی وزارت خارجه آمریکا
- مدیر طرحهای امنیت ملی آمریکا
- مدیر عالی شورای روابط خارجی آمریکا
- عضو شورای امنیت ملی آمریکا
- عضو گروه تحقیقات امنیت ملی وزارت جنگ آمریکا
- مسئول هماهنگکننده پروژه آینده افغانستان
-
«جیمز شلزینگر»:
- وزیر جنگ در دوره «نیکسون»
- وزیر انرژی در دوره «کارتر»[۲۳]
- یکی از مشاورین مهم کنگره
- عضو شورای سیاست دفاعی پنتاگون
- مأمور در گروه تحقیقات امنیت ملی وزارت دفاع آمریکا
-
«آری فلیشر»[۲۴]:
- سخنگوی کاخ سفید در دوره «بوش پسر»
- رئیس محفل یهودیان در کنگره
-
«مل سمبلر»[۲۵]:
- سفیر آمریکا در چندین کشور
- رئیس مالی کمیسیون جمهوری ملی آمریکا
-
«مایکل چرتوف»[۲۶]:
- فرزند خاخام یهودی و صهیونیست
- وزیر امور داخلی آمریکا در دوره «بوش»
- معاون وزارت دادگستری آمریکا
-
«برنارد لویس»[۲۷]:
- اسلامشناس، مورخ، شرقشناس و خاورشناس برجسته
- مشاور رئیسجمهور در امور خاورمیانه
- کارشناس مسائل سیاسی آمریکا و انگلیس
- معتقد به مبارزه با اسلام و اسلامگرایی
- مهمترین متفکر و نظریهپرداز در جریان حمله آمریکا به عراق
- تصمیمساز آمریکا در منطقه
-
«ساموئل بودمن»[۲۸]:
- معاون وزیر بازرگانی آمریکا
- وزیر انرژی آمریکا
به طور کلی میتوان گفت صهیونیستها رسماً در بالاترین حلقههای حاکمیت ایالات متحده نظیر اقتصاد، رسانه، هالیوود، وزارت جنگ، استراتژینویسی در سیاستخارجی، انتخاب رئیسجمهورها و دانشگاهها نفوذ کردهاند.
پینوشت:
[۱]. Woodrow Wilson
[۲]. Barack Obama
[۳]. Chaim Weizmann
[۴]. Walter Rothschild
[۵]. James Balfour
[۶]. Stephen Samuel Wise
[۷]. Harry S. Truman
[۸]. Gerald Ford
[۹]. Henry Kissinger
[۱۰]. George H. W. Bush
[۱۱]. Dick Cheney
[۱۲]. George W. Bush
[۱۳]. Bill Clinton
[۱۴]. Madeleine Albright
[۱۵]. Paul Wolfowitz
[۱۶]. Richard Perle
[۱۷]. Douglas J. Feith
[۱۸] . Elliott Abrams
[۱۹]. Ronald Reagan
[۲۰]. Richard Nixon
[۲۱]. گروه «بیلدر برگ» به انگلیسی «Bilderberg» نام گروهی متشکل از یهودیان صاحب نفوذ و سرمایه دار است که با دعوتنامه خاص در جلسات شرکت میکنند.
[۲۲]. Richard N. Haass
[۲۳]. Jimmy Carter
[۲۴]. Ari Fleischer
[۲۵]. Mel Sembler
[۲۶]. Michael Chertoff
[۲۷]. Bernard Lewis
[۲۸]. Samuel Bodman