-
دوشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۱ ق.ظ

در اینکه یهود مدینه یهود اصیل و از نسل بنیاسرائیل هستند یا اعرابی بومی هستند که بعدها به دین یهود گرویدهاند اختلاف نظر وجود دارد. البته نظر مشهور مبنی بر اصیل بودن اکثریت یهود مدینه میباشد، اما در مقابل مشهور، عدهای چون یعقوبی بر بومی بودن آنها تأکید دارند؛ بنابراین لازم است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
پایگاه صهیون پژوهی خیبر، در اینکه یهود مدینه یهود اصیل و از نسل بنیاسرائیل هستند یا اعرابی بومی هستند که بعدها به دین یهود گرویدهاند اختلاف نظر وجود دارد. البته نظر مشهور مبنی بر اصیل بودن اکثریت یهود مدینه میباشد، اما در مقابل مشهور، عدهای چون یعقوبی بر بومی بودن آنها تأکید دارند؛ بنابراین لازم است مورد تحقیق و بررسی قرار گیرد.
با توجه به مطالب گفته شده احتمال اینکه یهود جزیرةالعرب از نژاد خالص باشند بسیار ضعیف به نظر میرسد، اما اینکه از اعراب بوده باشند نیز قول ضعیفی است. در مقابل گروهی بر این عقیدهاند یهود عرب یهود خالص نبودند شاید از اعراب بودند که به آئین یهود گرویدهاند، این گروه در تأیید نظر خود گفتهاند یهودیان دمشق و حلب در قرن دوم و سوم میلادی یهود خیبر را در زمره یهودیان نمیشمردند.[۱]
در تفسیر آیه «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» ذکر کردهاند این آیه درباره انصار نازل شده است، زیرا در جاهلیت زنانی که صاحب فرزند نمیشدند نذر میکردند اگر صاحب فرزندی شدند او را یهودی کنند؛ به این ترتیب گروهی از اعراب یهودی شدند. عدهای از انصار وقتی دین اسلام را پذیرفتند خواستند این افراد یهودی شده را به دین اسلام و پذیرش آن بکشانند که خداوند با نزول این آیه آنها را نهی کرد. هنگامی که به یهود دستور ترک مدینه داده شد گروهی از فرزندان یثربیها همراه یهودیان، پدران خود را ترک کردند. آنها گفتند: ای رسول خدا «ص»، فرزندان و برادران ما میان آنها هستند و خواستند به اجبار فرزندانشان را به قبول اسلام وادار کنند تا مانع از خروج آنها شوند، اما آیه فوق قبول یا نپذیرفتن اسلام را به عهده فرزندان یهودی شده گذاشت؟[۲]
اعراب نو یهودی
یکی دیگر از راههای مسلمان شدن اعراب را از طریق رضاعی (شیر دادن) دانستهاند یا اینکه در جاهلیت اهالی یثرب یهودیت را بهترین ادیان میدانستند و چون گروهی مسلمان شدند خواستند به زور فرزندان خود را به اسلام بازگردانند که اسلام با آیه فوق مانع شد. نتیجه سخن اینکه عرب به دین یهود در آمده بود، از جمله این اعراب یهودی را جبلبنجوالبنصفوان از بنیثعلبهبنسعد نام بردهاند که تا زمان مسلمان شدن در قلعه بنیقریظه زندگی میکرد.[۳]
بعضی عقیده دارند که یهود جزیرهالعرب از آرامیان و اعراب نو یهودی بودند نه از نژاد اسرائیل.[۴] شاید وجود داستانهایی چون آمدن حضرت داود به جزیرهالعرب و اقامت آنها در آنجا تلاشی برای نشان دادن ریشه بنیاسرائیلی یهود جزیرهالعرب باشد.
یهود خالص و یهود عرب
گروهی عقیده دارند دو گروه یهود را میتوان در سرزمین عرب سراغ گرفت: یهود خالص و یهود عرب.[۵] اما هیچ روایت یا منبع یا حادثه خاصی این امر را کاملا تأیید نمیکند، زیرا در نسبنامهها دیدیم گاهی سلسله نسبی ذکر کردهاند تا نژاد و نسب خود را به بنیاسرائیل و هارون فرزند عمران برسانند.
با توجه به موارد فوق در بررسیهای کلی یهود یثرب میبینیم یهود بنینضیر نسبت به دیگر یهودیان برای خود برتریهایی قائل بودند که هنگام ترک یثرب آواز میخواندند تا اندوه خود را در ترک شهرشان در هالهای از شادی پنهان کنند.[۶]
یاقوت در معجم میگوید: اهالی یثرب، عرب بودند که دین یهود را پذیرفتند.[۷]
یعقوبی اشاره میکند گروههایی از اوس و خزرج به علت همنشینی طولانی با یهود در محله خیبر و بنیقریظه یهودی شدند، چنانکه تعدادی از بنیالحارثبنکعب و عدهای از قبیله غسان و جذام نیز یهودی شدند.[۸]
قیاس و تأکید بر اسامی یهود این سخن را تأیید میکند که آنها اسامی اعراب را داشتند، شعرشان منسوب به عربی و فکر عربی بود. آنها در حیات سیاسی و اجتماعی تفاوت چندانی با اعراب نداشتند و به جز دین در بیشتر موارد شبیه اعراب بودند.[۹] یهودیان خود اعتراف میکنند ثروت و رفت و آمد یهود با همسایگان عرب به تدریج بسیاری از اعراب را به طرف خود کشانید و دیانت موسی «علیهالسلام» را قبول کردند.[۱۰]
بررسیها نشان میدهد روایات در خصوص اینکه آیا یهود جزیرهالعرب از نژاد یهود بودند یا اینکه عرب بوده و کیش یهود را برگزیدهاند و آیا از فلسطین یا سرزمین دیگری به آنجا مهاجرت نمودهاند بسیار مغشوش میباشد. به نظر میرسد از هر دو گروه در مدینه سکنی داشتند، یعنی هم یهود بنیاسرائیلی و اصیل و هم یهود بومی و عرب.
پینوشت:
[۱] عبدالحسین زرین کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص ۲۳۱
[۲] طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ترجمه محمد مفتح، ص ۱۱۳، در مورد این آیه تفاسیر تلاش برای مسلمان کردن غلامان مسیحی را نیز ذکر کرده اند. و ابوالفضل رشیدالدین میبدی، کشف الاسرار و عده الابرار، ج ۳، به اهتمام علی اصغر حکمت، ص ۹۶۵ و تفسیر روح الجنان و روض الجنان، ابو الفتوح رازی، ج ۲، تصحیح: ابوالحسن شعرانی، ص ۳۱۹.
[۳] جواد علی، المفصل، الجزء السادس، ص ۵-۵۱۴
[۴] محمد جواد باهنر و اکبر هاشمی، جهان در عصر بعثت، ص ۱۹
[۵] . احمد امین، پرتو اسلام، ص ۴۱
[۶] ابن کثیر، الکامل، ج ۱، ص ۱۹۶
[۷] یاقوت حموی، معجم البلدان، الجزء الثالث، ص ۵۹۸
[۸] یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۵۷.
[۹] جواد على، المفصل، الجزء السادس، ص ۵۲۴-۵۳۲
[۱۰] ابان آبان، قوم من یا تاریخ بنی اسرائیل، ص ۱۷۳. نویسنده در کتاب خود، ص ۷۴ با جانبداری بسیار سخن می گوید و از برخوردهای میان پیامبر«ص» «ص» و یهود مدینه صحبتی نکرده و به اشاره به این مطلب بسنده می کند که ثروت سرشار و مخالفت یهودی ها با اسلام خشم و غضب محمد (ص) را برافروخت و کینه ای شدید در دل او برانگیخت که در سالهای بعد عواقبی وخیم و شدید برای یهود به دنبال آورد.
لینک کوتاه: http://khbn.ir/xl8IJ