-
چهارشنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۸ ق.ظ

همزمان با رشد عرفان عملی حسیدیم در آلمان، اولین مراحل شکلگیری کابالا، در جنوب فرانسه صورت گرفت. بدون شک در گذشته نیز گامهایی برای ایجاد مکاتب عرفانی در این مناطق برداشته شده بود که هویت آن برای ما روشن نیست؛ اما مسلم است وجود طریقت مرکبه در قرون پیشین، در حوزه شرقی [خاورمیانه] پیشبرد آن بیتأثیر نبوده است.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر، مکتوبات بر جای مانده در حوزه تصوف یهود، بعضاً دستنوشتههایی هستند که مؤلفان آنها مشخص نیست؛ از این رو حافظه تاریخی این قوم، اطلاعات اندکی از صاحبان آثار در اختیار ما قرار میدهد. این مقتضیات، معرفی مکاتب کابالا را برای هر محقق و پژوهشگری دشوار میسازد؛ زیرا در برخی حوزههای تصوف یهود، فقط نامی از این افراد و تألیفاتشان برجای مانده و از اوضاع اجتماعی، جایگاه طبقاتی، جزئیات و دقایق افکار و آرای ایشان، نشانی در دست نیست.
رویکرد محققان و مؤلفان، در خصوص تنظیم و تقسیم مکاتب کابالا متنوع است، بهگونهای که برخی منابع، مکاتب کابالا را بر اساس مشاهیر این طریقت، به سه مکتب اسحاق نابینا، مکتب زوهر و مکتب اسحاق لوریا تقسیم کردهاند. برخی منابع به خصوص جوداییکا، مکاتب نظری کابالا را بر حسب مناطقی که حوزه فعالیت پیروان کابالا بوده است، مورد توجه قرار دادهاند. از این منظر کابالا و رهبران آن، در سه ناحیه مهم، یعنی پرووانس در فرانسه، گرونا در اسپانیا و صفد در فلسطین، به بالندگی و شهرت رسیدهاند.
مکتب پرووانس (فرانسه)
همزمان با رشد عرفان عملی حسیدیم در آلمان، اولین مراحل شکلگیری کابالا، در جنوب فرانسه صورت گرفت. بدون شک در گذشته نیز گامهایی برای ایجاد مکاتب عرفانی در این مناطق برداشته شده بود که هویت آن برای ما روشن نیست؛ اما مسلم است وجود طریقت مرکبه در قرون پیشین، در حوزه شرقی [خاورمیانه] پیشبرد آن بیتأثیر نبوده است.
سفر هاباهیر
سفر هاباهیر مهمترین اثر تألیف شده در این مکتب، احتمالاً بر اساس رسالههایی به طور مستقیم از شرق به محافل پرووانسی رسیده بود، تدوین گشت اما هیچ شکی وجود ندارد که در نوشتن این کتاب از منابع ناشناختة دیگری هم استفاده شده است. نخستین نشانههای پیدایش عقاید گنوسی نمادگرایی دینی در اواسط قرن دوازدهم، در محافل خاخامهای پرووانسی مانند ابراهیم بن اسحاق ناربونی و دامادش ابراهیم بن داوود و یعقوب هانذیر آشکار شد.
این سه تن جزو طلایهداران طریقت کابالا در این حوزه بودند که آثار آنها هر چند با تصوف یهود ارتباط مستقیم نداشت اما اگر تکتک آموزههای آن را بررسی کنیم، ارتباط بین این نظریات با دیدگاههای پیروان کابالا مشخص میشود. طبق ادعای تابعان کابالا در اسپانیا، این سه تن مفتخر به دریافت الهام از ایلیای نبی علیهالسلام بودند؛ از اینرو نزد پیروان کابالا شهرتی عظیم داشتند.
محافل اولیه پیروان کابالا در پرووانس
محافل اولیه پیروان کابالا در پرووانس، در محیطی کاملاً دینی و فرهنگی به فعالیت خود ادامه دادند. فرهنگ خاخامی در این ناحیه تا زمان یعقوب هانذیر، هنوز از اهمیت بسیار برخوردار بود. همچنین گرایشات فلسفی، نمود قابلتوجهی داشت و افرادی به ترجمه کتب فلسفی زمان خودخواه از منابع عربی و یا نوافلاطونی روی آوردند.
گرایشهای نوافلاطونی در میان ترجمههای به عمل آمده اندک نبود. در همین زمان نسخههای یهودی نظریههای مکتب نوافلاطونی در مورد کلام خدا، اراده الهی، تجلی و روح، از اهمیت خاص برخوردار شدند و عقاید فلسفی، در خصوص عقل فعال، به عنوان نیرویی مربوط به عالم هستی، که ارتباط با آن از طریق پیامبران و تعدادی از افراد برگزیده، امکانپذیر بود، درون این حوزهها نفوذ کرد. در این مقطع، کابالا در مفهوم تاریخیاش میتواند به عنوان نتیجه رسوخ مکتب گنوسی و مکتب نوافلاطونی تعریف شود.
به هرحال نیمه دوم قرن دوازدهم، مصادف با شکلگیری تألیفات پیروان کابالا در پرووانس بود. پرووانس از این زمان تا اوجگیری کابالا در اسپانیا، مرکز مهم پرورش مبانی نظری این طریقت به حساب میآید. از مهمترین چهرههای کابالا در این مکتب میتوان به یعقوب هانذیر، اسحاق نابینا و عزریل بن مناحم اشاره کرد.
منبع: فاطمه مهدیه، بررسی و نقد مبانی نظری کابالیسم
لینک کوتاه: http://khbn.ir/HSTA