-
پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۶:۴۰ ب.ظ

جنبش حسیدیم در آغاز قرن نوزدهم، همزمان با مهاجرت گسترده یهودیان به آمریکا، به آنجا منتقل شد. حسیدیم فعالیت اصلی خود را پس از جنگ جهانی دوم آغاز کرد. هم اکنون پایگاههای عمده آنها در آمریکا و اسرائیل است.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر، سومین جریان در تصوف یهود که نسبت به دو مرحله گذشته (مرکبه، کابالا) متأخرتر و نزدیکتر به زمان حال است، نهضت حسیدیم نام دارد. در قرن دوم میلادی جنبشی در بین یهودیان پرهیزگار و پارسا موسوم به حشمونی روی داد که به آن جنبش حسیدیم گفته میشد. همچنین در قرن دوازدهم در آلمان جریان عرفانی دیگری به وجود آمد که آن جنبش نیز حسیدیم نام گرفت، اما نمیتوان ارتباط چندانی بین آن جریان با جنبش قرن هجدهم یافت.
حسیدیم که در عبری به آن حسیدوت گفته میشود، ریشه در واژه عبری حسید به معنای پرهیزگار دارد. مؤسس این نهضت، اسرائیلبعلشمطووبشت[۲] (۱۷۶۰ – ۱۷۰۰) نام داشت. این جنبش در قرن هجدهم در جنوب لهستان و اکراین شکل گرفت و در مدت نه چندان زیاد نیمی از یهودیان را به خود مشغول ساخت.
این مکتب در ابتدا از میان طبقات پایین و متوسط عضوگیری میکرد؛ تا این که در سال ۱۸۱۵م. گرایش عمده یهودیان به خصوص در شرق اروپا شد.[۳] شاید بتوان وخامت اوضاع اقتصادی لهستان و فشار روحی بر بسیاری از یهودیان آن ناحیه را مهمترین علت گرایش آنها به این نهضت دانست. شکست جنبشهای منجیگرایانه و مسیحباورانه ناشی از تفکرات قباله لوریایی، موجی از ناامیدی را برای یهودیان به بار آورد. از طرفی عقلگرایان افراطی (هلنیستی) و علمای تلمودی که به امر و نهی تنگنظرانه میپرداختند، مقدمات اقبال عمومی به سوی جنبش حسیدیم را فراهم آوردند.[۴]
آموزههای لوریا
این نهضت آموزههای خود را بر اساس آموزههای لوریا استوار کرد و اندیشه مسیحاگرایی گذشته را اصلاح نمود. هر فرد در حسیدیم صرفنظر از پایگاه اجتماعی و فقط با وفاداری به خداوند میتوانست به نجات دست یابد و باعث تحقق بازگشت هماهنگی بر روی زمین (تیقون) شود و از این طریق به شفای جسم و روح بیمار خود دست یابد. جنبش حسیدیم معتقد بود هدف زندگی انسان، درک یا تغییر جهان نیست بلکه پیوستن و یکی شدن با ذات الهی است.[۵]
لازمهی اتحاد با خدا و تقرب به او، شادمانه و مجذوبانه زیستن و داشتن قلبی پاک برای وصول به او است. جنبش حسیدیم با این بینش و تساهل و تسامحی که در پیش گرفت به معمولیترین یهودی نیز انگیزه عارفانه زیستن را داد. حسیدیم ارزش مثبتی برای لذات و شادیهای زندگی قائل شد. در این عرفان از هر نوع اندوه و غصه باید خودداری کرد. حتی اگر سالکان دچار لغزش شدند، نباید اندوهی به خود راه دهند، بلکه وظیفه دارند با عبادت خدا سرور و شادمانی خود را از سر گیرند.[۶] این نهضت برای مردم عادی نوعی آگاهی از حضور نزدیک خدا و فعل رهاییبخش او به ارمغان آورد. عقاید افراطی و وحدت وجودی این جنبش نتایج فکری متعددی داشت.
ربیگرایی خشک و بیروح
یهودیان قرن هجده و نوزده که از ربیگرایی خشک و بیروح سرخورده شده بودند و میپنداشتند که دعا و اتحاد با خداوند در زندگی روزمره، مهمتر از هر نوع مطالعه ملالآور در تورات است، نوعی تدین، همراه با شور و اشتیاق و شادی را دنبال کردند؛ این تدین غالبا همراه با خلسه و رؤیا بود. پس از چندی مراسم پر سر و صدا و شادیآور، در عبادتخانههای آنها که بر کتاب مقدس متمرکز بود، رواج پیدا کرد.[۷]
حسیدیم با اخذ آموزه لوریایی صیمصوم آن را انطباق قدرت نور بیکران خداوند با توانایی تحمل مخلوقاتش تفسیر کرد. با این تفسیر شرارههای الهی در گیاهان و حیوانات و در هر یک از کردارهای انسان و حتی خیر و شر، وجود دارد و از این جهت ماده را نمیتوان شر و مخالف اراده خداوند دانست؛ از این رو باید به همه مادیات به عنوان مواهب خداوند برای کسب لذت بیشتر نگریست. آنها جلوههای ذات خداوند هستند و انسان باید برای صعود این بارقههای الهی به اصل خود و دگرگون کردن ماده به وجودی روحانی، در تلاش باشد. اینگونه وحدت با ذات الهی و انجام فعل تیقون صورت میپذیرد.[۸]
آرزوهای مسیحایی
در همین راستا نهضت حسیدیم کوشید تا احساس تبعیدی بودن را در یهودیان کاهش دهد و واقعیت شر را که عامل این تبعید است، انکار کند و یا آن را خیر مخفی و مخدوش بنامد. همین آموزهها یک حس راز ورزی را در یهودیان به وجود آورد و تا حدودی از آرزوهای مسیحایی آنها کاست. از دیگر باورهای این جنبش آن است که خداوند را میتوان به تمامی شیوهها پرستش کرد؛ فقط باید به هر شکلی با روح و جسم در خدمت خداوند بود.[۹]
در این مکتب هر جامعه برای خود یک صدیق دارد که آن را رهبری میکند. صدیق، واسط بین خداوند و بندگان است. هر گروه یهودی به دلیل داشتن صدیق خاص از هم جدا میشود. صدیقها تفاسیر جدیدی از کتاب مقدس ارائه دادند که همراه با آموزشها، داستانهای جذاب و خارقالعاده، ادبیات حسیدیم را تشکیل میدهد. این جنبش در آغاز قرن نوزدهم، همزمان با مهاجرت گسترده یهودیان به آمریکا، به آنجا منتقل شد. حسیدیم فعالیت اصلی خود را پس از جنگ جهانی دوم آغاز کرد. هم اکنون پایگاههای عمده آنها در آمریکا و اسرائیل است.[۱۰]
منبع: فاطمه مهدیه، بررسی و نقد مبانی نظری کابالیسم
پی نوشت:
[۱] Hassidim
[۲] Y. Isreal Baal Shemtoo Beshht
[۳] المسیری، ۱۳۷۲- ۱۳۸۴ ج۵ ص۳۸۵
[۴] سلیمانی اردستانی، ۱۳۸۴، ص ۳۸۷
[۵] المسیری، ۱۳۷۲- ۱۳۸۴، ج۵، ص ۳۸۹
[۶] اپستاین، ۱۳۸۵، ص ۳۳۱
[۷] کونگ، ۱۳۸۷، ص ۳۰۳
[۸] اپستاین، ۱۳۸۵، ۔ ص ۳۰۱
[۹] المسیری، ۱۳۷۲- ۱۳۸۴، ج۵، ص ۳۸۹
[۱۰] کرمانی، ۱۳۸۸،ص ۸۵