-
جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۱۷ ب.ظ

این مطالب بعضاً از صحابه و اهل بیت نقل شده است که احیاناً در میان اهل سنت و حتی شیعه نیز دست به دست شده است. به همین منوال برخی فرقهها را ایجاد کردند و در تبلیغ آن کوشیدند و پشتوانههای محکمی نیز در کنار آنها ایستاد. فرقههایی که عمدتاً انگلیس، روسیه یا کشورهای استعمارگر اروپایی آنها را حمایت میکرد.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر، شاید به سختی بتوان کسی را پیدا کرد که پیرامون مسئله یهود مطالعات تخصصی داشته باشد. «حجتالاسلام و المسلمین سعید سلیمی» این روزها در حال تحقیق پیرامون کتب مخفی یهودیان است. کتابهایی همچون وحی کودک که پیرامون تاریخ یهود است. در ادامه، متن گفتوگوی پایگاه صهیونپژوهی خیبر با حجتالاسلام و المسلمین سعید سلیمی تقدیم میگردد. (این مصاحبه پیش از سال 1399 انجام شده و در تاریخ فعلی بازنشر شده است).
خیبر: یهود چرا به دنبال اختلافافکنی است و انحرافات ایجاد کرده را تا کجا ادامه میدهد؟
از صدر اسلام تا کنون از آیات قرآن و سخنان رسول خدا برداشتهای شخصی زیادی شده است. این مطالب بعضاً از صحابه و اهل بیت نقل شده است که احیاناً در میان اهل سنت و حتی شیعه نیز دست به دست شده است. به همین منوال برخی فرقهها را ایجاد کردند و در تبلیغ آن کوشیدند و پشتوانههای محکمی نیز در کنار آنها ایستاد. فرقههایی که عمدتاً انگلیس، روسیه یا کشورهای استعمارگر اروپایی آنها را حمایت میکرد.
عقلگرایی افراطی با معتزله در اوج به سمت سقوط میرود
این حمایتها که بیشتر جنبه مالی و فکری داشت، منجر به پدید آمدن مبلغینی در این حوزه شد که آنها را بزرگتر کرد. اولین باری که علمای درباری پدید آمدند از زمان متوکل بود که خیلی قوی و ریشهدار بودند تا جایی که در زمان دو نفر از خلفای اموری و سه تن از خلیفههای عباسی فرقهای به نام معتزلی پدید آمد.
معتزله ابتدا با فعالیت یکی از شاگردان حسن بصری به نام واصل بن عطا ایجاد شد که پیرامون مسئلهای از استاد خویش پرسید و با هم در افتادند و در همان درس از هم جدا شدند و بعدها رو در روی استاد ایستاد و کنج عزلت گزید. گوشهای از مسجد جامع بصره که در آن روزگار حوزه علمیه بود را انتخاب کردند و عده دیگری از شاگردان که حق را به واصل بن عطا میدادند، فاصله گرفتند و دور هم نشستند.
آنها هر چیزی که عقل ناقصشان میپذیرفت را قبول میکردند و آنچه را رد مینمود، ابطال مینمودند. محدودیتی برای عقل قائل نبودند و همه چیز را محدود ولی عقل خودشان را نامحدود میدانستند. نگاهشان به عقل کاملا غیر عقلانی بود. عقل خطاکار است و این را همه انسانها تجربه میکنند.
۲۵ فرقه حضور داشتند که گرایشات اهل سنت نیز در میان آنها پیدا میشد و اختلافاتی با هم داشتند. ابن ابی الحدید که ذهبی دربارهاش میگوید که این عالم بزرگ معتزلی سنی بود، یعنی فرقهای قدرتمند بودند که ۵ خلیفه از آنها حمایت میکرد. مامون نیز از جمله این افراد بود و به روم رفت و در سراسر دنیا صاحبان علم، کتاب، عقاید و نظرات مختلف را جمع نمود و با خودش آورد تا با امام رضا مناظره کنند.
خیبر: این کار مامون بیشتر شیطنت سیاسی بود، یعنی برای اینکه اذهان مردم از فعالیتهای سیاسی و اقتصادی او سر در نیاورند و از طرفی بتواند با این تجمع عظیم امام رضا را تخریب نماید، دست به چنین کارهایی میزد؟
بله، اما امام رضا (ع) به لطف خدا با تمام این عقاید و تفکرات مبتنی بر زبان خودشان، عقاید، نوشتهها و کتب خودشان مناظره میکرد و همه را شکست داد و همین امر باعث شد که ایشان شهره آفاق شد و به نام عالم آل محمد مشهور شد.
آنچه از صحیح بخاری باید دانست
کتاب تهذیب میگوید که بخاری استادی داشت و این استاد احادیثی جمع کرده بود و اجازه نشر اینها را نمیداد. آن زمان مرسوم بود که مجموعه جمع میکردند؛ مجموعهای از احادیث علما و گنجینههایی با این سبک داشتند و احادیث به صورت کتابت شده در اختیار وی بود.
بخاری به وی میگفت که این احادیث را در اختیار ما بگذار تا از آن استفاده کنیم ولی استاد هیچ گاه زیر بار نمیرفت تا اینکه خود بخاری طرفندی زد و نقشهای کشید و استادش را برای سفر به مکه فرستاد و نزد پسر استاد رفت و گفت که آیا میشود به این مطالب نگاهی بیندازم؟ فرزند استاد گفت که مشکلی ندارد و شما محرم اسرار پدرم هستید، لذا همه احادیث را در یک کتاب جمعآوری کرد و به عنوان یک کتاب چاپ کرد و از این کتاب به شهرتهای عالیه رسید.
زمانی که استاد به بغداد بازگشت، فهمید که چه اتفاقی افتاده است و سکته کرد و خود اهل سنت در کتابهایشان به صورت معتبر وجود دارد که کتاب صحیح بخاری دزدیده شده است و انتشار این کتاب با پول متوکل عباسی بوده است. امیرالمومنین درباره متوکل در پیشگوییهایی آورده است که کافرترین بنیالعباس است و لذا ۱۸ هزار نفر از شیعیان را در سامرا سر میبرند؛ چقدر انسان در زندانها بودند که این همه انسان را اینگونه به شهادت میرساند.
این افراد فقط با این حساب که محب امیرالمومنین هستند و بنابر احتیاط واحب باید آنها را گرفت و کشت، دستگیر شدند و به شهادت رسیدند. برای تخریب امیرالمومنین دست به هر کاری زدند، تا آنجا که پدرشان ابوطالب را متهم به کفر میکردند و این سوال را بنی عباس مطرح مینمودند که علی با چنین پدری چگونه است که جانشین پیامبر بشود، ولی عموی پیامبر جانشین پیامبر نمیگردد. بنابراین کشتارها را شروع کردند و در مقاتل طالبین ابوالفرج اصفهانی حکایت شهدای مظلوم که از اولاد ابوطالب بودند برای ما نقل شده است و لذا با وجود این همه آیه از مباهله و تطهیر و حدیث شریف کساء و … ولی باز هم بر سر این مسئله اختلاف کردند.
در اولین جلسه پیامبر اعلام کرد، اولین کسی که به من ایمان آورد، جانشین من است. آنجا راه دارد حتی ابولهب به عنوان جانشین انتخاب شود، اما ابوبکر و عمر و … هیچکدام راهی ندارند، چون اصلا از نسب پیغمبر نیستند. این از دلایل محکمی است که میشود از قرآن برای اهل سنت اقامه کرد. اما پیغمبر گفتند که اهل بیت پیغمبر (که گفتیم ایشان روشهای مختلفی داشتند) حتی فرمودند که من کنت مولاه فهذا علی مولاه، هذا اینجا موضوعیت دارد و میتوانستند فقط بگویند فهذا علی مولا؛ یعنی این علی!
پیامبر اسلام در معرفی امیرالمومنین تمام کارهای لازم را انجام داد، اینجا بود که بعد از پیامبر حضرت زهرا خودشان را فدای امیرالمومنین کردند، خطبه خواند و اقامه شهود و دلیل کرد، خطبه فدکیه خود گواه این مدعا است. بنابراین میبینیم اهل بیت پیامبر را تقلیل میدهند به زنان پیامبر، بعد داماد ایشان، پدر زن و خال المومنین و یزید پسر دایی مومنین و …
همه اینها را با این عنوان تقسیم کردهاند. عباسیان هم خواستند تا از همین اهل بیت دفاع کنند و برای اینها قیام کنند، پس علیه مروانیان و بنی امیه به پا خاستند و بعد از به قدرت رسیدن، حکومت را به اهل بیت تقدیم نکردند و اتفاقا اخلاقی به مراتب بدتر از بنی امیه با اهل بیت داشتند. ائمه را شهید کردند، قبر امام حسین و امیرالمومنین را شکافتند، حجاج ابن یوسف از طرف عبدالملک ابن مروان مامور شده بود تا به دنبال قبر امیرالمومنین بگردد و نزدیک به ۸۰۰۰ قبر را زیر و رو کردند، ولی قبر مولای متقیان مخفی بود، نزدیک به ۳۰۰ قبرستان را تخریب کردند و چقدر از شیعیان را به شهادت رساندند و از اولاد حضرت زهرا کشتند تا در زمان امام صادق، ایشان قبر امیرالمومنین را نشان دادند و منصور دوانیقی دوبار قبر امام حسین را شکافت و این مسئله در کتاب کربلا شهر حسین توضیح داده شده است.
در کربلا به دنبال اهل بیت واقعی میگشتند تا ایشان را بکشند. حضرت علی اکبر را قطعه قطعه نمودند، چرا که احتمال میدادند علی ابن الحسین همین ایشان باشد و به عنوان امام برگزیده گردد. ابن زیاد در کوفه تعجب کرد و با شگفتی گفت که تو علی ابن حسین هستی؟ امام سجاد فرمود که بلی! با تحیر ادامه داد: علی ابن الحسین را خدا در کربلا کشت، امام فرمود: خیر! شما کشتید و من پسر دیگر امام حسین هستم و نامم علی است، در شام نیز حضرت امام سجاد در خطبهای بیان میفرماید که اهل بیت ما هستیم و جزء به جزء مشخصات اهل بیت را میگوید.
لینک کوتاه: http://khbn.ir/WEeZI