-
پنجشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۰۴ ق.ظ

رژیم صهیونیستی در ایجاد توهم قدرت و تحریف واقعیات مهارت خوبی را از خودش نشان داد، به همین خاطر در جنگهای کوتاهی که اتفاق میافتاد با یک پیش دستی هیاهو میکردند که اسرائیل شکست ناپذیر است.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر؛ دکتر یعقوب توکلی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ در حوزه جریان شناسی و شناخت اسرائیل فعالیتهای زیادی داشته است؛ وی دارای تحصیلات حوزوی و هم تحصیلات دانشگاهی در رشته روابط بینالملل است. از فعالیتهای اجرایی وی میتوان به سردبیری نشریه زمانه، مدیریت گروه تاریخ تمدن پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، مدیریت گروه ارشاد و تبلیغ مرکز پژوهشهای مجلس و مدیریت گروه شهدا در پروژه دائرةالمعارف دفاع مقدس اشاره کرد.
کتاب حقیقت سیمر یکی از مهمترین آثار او به شمار میرود که زندگینامه سمیر قنطار یکی از نیروهای حزب الله را به تحریر درآورده بود. او مدت زیادی را در اسرائیل اسیر و خاطراتش به صورت مصاحبه تفصیلی با آقای توکلی به صورت داستانی در این کتاب روایت شده است. متن زیر مصاحبه پایگاه صهیونپژوهی خیبر با دکتر یعقوب توکلی است.
خیبر: بحث عهد شکنیهای یهود در تاریخ معاصر چگونه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم، یکی از مسائلی که به عنوان انقلاب اسلامی و تشیع پس از وقوع انقلاب مورد هجوم و دشمنی بیرحمانه قرار گرفته و باید به آن توجه کنیم، واقعیت دشمنی صهیونیسم و اسرائیل با ما است. این واقعیت باید از چند حیث دیده شود، حیث اول آن دشمنی و خصومت تاریخی معطوف به صدر اسلام یهود با مسلمانان است و بعد از آن در دورههای مختلف علیه تشیع ادامه داشت.
تداوم آن در هیچ دورهای دچار انقطاع نشده است، یعنی در هیچ دورهای به دوستی صهیونیسم و یهود با ما منتهی نشد، بلکه اگر دورهای منجر به حالت مسامحه برای دوستان ناآگاه ما شد، آنها از ما بهرهکشی کردند؛ حتی زمانی که رژیم پهلوی در ایران شکل گرفت، به اسرائیلیها کولی میداد و به شکلهای مختلف کمک میکرد، اسناد مختلفی هست که اسرائیل به شکل وقیحآنهای در مسائل مختلف ایران دخالت میکرد.
ورود صهیونیستها در امور ایران حوصله شاه را هم سر میبرد علی رغم این مسئله در بعضی جاها حوصله شاه ایران هم سر رفت و تحمل نمیکرد، به دلیل اینکه مخاطره برای حکومت خودش بود، ولی با این وجود آنها یا با مخالفان رژیم پهلوی، خصوصا مخالفان ملیگرا و چپ ارتباط برقرار میکردند و دعوت نمودند، و تلاش داشتند تا با طیفهای درون حکومت ارتباط برقرار کنند و در تصمیمات اقتصادی اعمال نظر کنند که به ساواک اشراف داشت.
البته این مسئله مورد نظر رژیم پهلوی بود ولی اشراف آنها حتی بیش از اندازهای بود که خود پهلوی رضایت داشته باشد ولی با این وجود دخالت میکردند، مثلا از دخالتهای یعقوب نیمرودی به عنوان نماینده اطلاعاتی اسرائیل در ایران به خاطر دارم که با جریانات مختلف داخل کشور ارتباط برقرار کرده بود.
ولی تعدادی از اینها بر خلاف نظر رژیم پهلوی به طور گسترده بود، بیشتر اگر در تاریخ دورهای از دوستیها را ذکر میکنند، بهرهکشی یهود از ایرانیان و یا حکومتهای ایرانی بود، حتی گذشته باستان هم به آن توجه دارند و راجع به کوروش تجلیل دارند، چرا که از کوروش هم بهرهکشی و استفاده کردند، کوروش را قانع کردند تا بیاید برای آنها در سرزمین فلسطین بجنگد و فلسطین را از اشغال بخت النصر در بیاورد و یهودیان برگردند.
اما جالب است که وقتی این اتفاق افتاد، یهودیانی در بینالنهرین آمده بودند و در بابل مستقر شده بودند، چون آنجا دیگر بازار طلا و معاملههای ربوی را به دست گرفته بودند، آنها هم راضی نشدند تا به فلسطین برگردند و در آنجا ماندگار شدند، لذا بعدا میبینید که در عراق و منطقه بابل یهودیان بسیاری هستند، یهودیان عراقی فراوان بودند، مثلا در بغداد در جنگ جهانی اول دویست هزار نفر یهودی داشت.
خیبر: الان هم یهودیان در عراق سکونت دارند؟
محدودتر شده است. یعنی سالهایی که اسرائیل شکل گرفت، تلاشهای زیادی صورت یافت، از بمبگذاریهای مختلفی که علیه دولت عراق میکردند و بعد از آن مسئولیت میپذیرفتند و به گردن گروههای یهودی میانداختند تا دولت عراق فشار بیاورد و در نتیجه یهودیها به سمت سرزمینهای اشغالی بروند و این باعث شد که به صورت محدودتری در عراق زندگی کنند. عرض بنده درباره روابط عالی است، روابط یک طرفه و بهرهکشانه است، اما نه به عنوان همجوارند، آنها جامعه یهودند و منظورمان صهیونیست نیست.
یعنی صهیونیسم سیاسی معمولا بهرهکشی کردند، اما الان به طور جدی و واقعی که به عنوان مسلمان و شیعه در مسیر خصومت با صهیونیسم قرار داریم، مسئلهای در ذهن اسرائیل پژوهان ما شکل گرفته است و این مسئله متاسفانه آرام آرام تبدیل به یک نوع باور در ذهن آنها شده و یک قدرت جعلی را یهودیان دارند که قرآن به آن اشاره دارد و میفرماید جاعل و اهل تحریف هستند، اینها نه تنها تحریف تاریخ میکنند، بلکه تحریف موقعیت و واقعیت میکنند.
در تحریف موقعیت و واقعیت اگر یک موشک دارند و میگویند ما هزارتا موشک داریم که خواب هزار تا موشک را ببینید و باور کنید که هزارتا دشمن شما دارد، اگر اینها مقداری توان و قدرت دارند؛ مقداری قدرت را صد برابر نشان میدهند، با این وجود چه اتفاقی خواهد افتاد؟
اگر در یک موضوع دخالت نداشتند و سعی میکنند خودشان را در آن موضوع دخیل کنند و اعلام میدارند که ما بودیم آن موضوع را انجام دادیم، اتفاقی خواهد افتاد که شما با یک طیف گستردهای از قدرت در دنیا روبه رو میشوید و تصور میکنید که طیفی از قدرت وجود دارد، در حالیکه آن قدرت وجود ندارد یا عناصر صهیونیسم را در موضوعاتی شریک و دخیل میبینید که از قضا آنها در این موضوعات شریک و دخیل نبودند، چه نتیجهای این ماجرا عاید آنها خواهد کرد؟
خیبر: مسئله تحریف واقعیت و موقعیت چه سودی دارد؟
فایدهاش این است که شما به عنوان رقیب یا نیروی جداگانه، یعنی نیروی بیطرف یا رقیب یا دشمن طرف هستید و هر جا که میروید سایه این قدرت را پشت سر خودتان میبینید، تجربهای که انگلستان توانست در سیاست خارجی خودش به دست بیاورد و از طریق ایجاد توهم قدرت برای ملتهای دیگر با یک جمعیت بسیار قلیلی در دنیا حکومت کند، نمونههایی دارد و برای یادآوری به انگلیسیها اشاره میکنم که توانستند بر هندوستان مسلط شوند، چند صد میلیون نفر آدم، مردم آنجا را شکست دادند و بر ایران و کشورهای مختلف دنیا مسلط شدند، اما همین انگلیسیها در سودان شکست خوردند، دلیل این شکست چه بود؟
در سودان ابزار و عناصر انتقال توهم برای انگلیسیها وجود نداشت، لذا اینها تمام سربازان انگلیسی را لت و پار کردند و ژنرال بوردون را کشتند، انگلیسیها تا مدتها جرأت نمیکردند به سمت سودان بروند، هر جا که توانستند میکروب توهم قدرت انگلستان را وارد توده و عوام مردم کنند، پیروز شدند اما در سودان نتوانستند. نیروهایشان در قرن ۱۹به افغانستان آمدند و در افغانستان شکست خوردند، وحشتناک هم شکست خوردند!
تا مدتها جرأت نکردند به افغانستان برگردند، چون در افغانستان نتوانسته بودند تا عدهای را پیدا کنند که به آنها بقبولانند انگلیسیها از ما قویترند و این نکته را به خورد مردم خویش بدهد، اما در ایران این کار را کردند، از عسگرخان رومی گرفته تا میرزا ملکم خان و حتی رضاخان نوری و محمود محمود، آقای خان ملک ساسانی تا محمدعلی خان فروغی و دیگران و بقیه همه امروز باور کردهاند که انگلیس قدرتمند است.
بعضی مسئولین ما میاندیشند انگلستان کانون قدرت است، چرا آن نظام علوم انسانی که تدوین کردند؛ به درستی تشخیص دادند که میشود بر ذهن دیگران حکومت کرد و بدون آنکه هزینه حکومت کردن را بپردازید، بر ذهن دیگران حکومت میکنند و از قضا منافع حکومت کردن را به دست آوردند، این روش را انگلیسیها یاد گرفتند، خوب هم یاد گرفتند.
چون به وسیله تجربه تاریخ دست به دست کردند و در بین اینها باقی ماند، اما شما وقتی با واقعیت انگلستان از پس ماجرا روبه رو میشوید، میبینید که واقعیت انگلستان این نیست، اسرائیل هم وارث انگلستان است اما انگلستان است که اسرائیل را به وجود آورد، لذا تجربه ایجاد توهم قدرت برای اسرائیل از دادن سلاح، امکانات، انواع و اقسام امکانات ذیقیمتتر بود، بنابراین اسرائیل از ابتدا به دنبال انتقال فکر قدرت برتر اسرائیلی بود.
به عبارتی ایجاد توهم قدرت و تحریف واقعیات مهارت خوبی را از خودش نشان داد، به همین خاطر در جنگهای کوتاهی که اتفاق میافتاد با یک پیش دستی هیاهو میکردند که اسرائیل شکست ناپذیر است و الا اگر در همین جنگهای شش روزه به جای شش روز، شانزده روز میشد، اسرائیل شکست میخورد. اگر مثلا چند روزی ادامه پیدا میکرد، شکست میخوردند، لذا توانستند بر ذهن اعراب مسلط شوند و چون بر ذهن اینها مسلط شدند به راحتی شکست دادند.
خاطرم هست در دورهای آقای سید محمد شیرازی کتابی نوشت با نام دنیا بازیچه یهود، یعنی یهودیها بر همه دنیا مسلطند و همه جا حضور دارند، یهودیها همه جا قدرت دارند، مطبوعات و امکانات به اختیار گرفتند و این توهم آرام آرام در ذهن بسیاری از یهودپژوهان ما در ایران ورود پیدا کرد.
نهادهایی دارند که اهل جادو و جنبل، داستان سازی و دروغ هستند، به دلیل اینکه داستانپردازی دارند، چرا در برابر داستانپردازی ما بقیه نمیترسند؟ توهم ایجاد نشد؟ چون ما روی این نقطه توهم انگشت نگذاشتیم. یکی از مشکلاتمان در کشور این است که بعضی از یهودپژوهان در مسیر مطالعه به طرز عجیبی این قدرت را فراتر از آنچه هست، دیدند. مثالی در کتاب عقاب علیه شیر هم آوردم، گفتهام که نظام سلطه، نظام اختاپوسی است، اختاپوس هشت تا دست دارد، قیافه وحشتناکی دارد اما وقتی بخواهد کره را بگیرد باید با هشت تا دستش بگیرد. وقتی با هشت تا دست میگیرد آیا تمام قدرت اختاپوس یک جا جمع میشود؟
انتهای پیام/