-
شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۱۶ ق.ظ

نقش لوی در مراقبت و سپس انتقال فرزندان تهران به فلسطین اشغالی کاملاً مشهود است. ضمن آنکه سعی میکرد عده زیادی را از یهودیان در مسافرت و مهاجرت به فلسطین در ایران متقاعد نماید.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر؛ زندگی انگلی یهود برای بسیاری از تاریخنگاران قابل توجه است، نه از این بابت که حلزونهایی خانه به دوش در حال گذار تاریخی هستند، بلکه باید دید که چگونه خود را به این حال و روز عادت دادهاند. کتاب «از جولانگاه استر تا وادی صهیون» نوشته «علیرضا سلطانشاهی» است. بخش هشتم از این کتاب را به مخاطبان محترم تقدیم میکنیم.
در ادامه بررسی عملکرد لوی برای اثبات صهیونیست بودن او به چهارمین دلیل مبنی بر اینکه حبیب لوی یکی از صهیونیستهای متعصب بود، رسیدیم.
د) نقش لوی در مراقبت و سپس انتقال فرزندان تهران به فلسطین اشغالی کاملاً مشهود است. ضمن آنکه سعی میکرد عده زیادی را از یهودیان در مسافرت و مهاجرت به فلسطین متقاعد نماید. نگهداری و تحویل فرزندان تهران که فصلی از تاریخ یهود ایران را نیز به خود اختصاص داده است، با دستوری که طی تلگراف از سوی اسحاق بن زوی (دومین رئیس جمهور اسرائیل) صادر شده است، در سال ۱۹۴۲ توسط لوی انجام میشود.
حبیب لوی و پول
حبیب لوی معتقد بود که هر یهودی پاکسرشت با دلبستگی ذاتی که به سرزمین ایسرائل دارد، در میدان امیال و آرزوهای شخصی یک صهیونیست است و در ادامه میگوید: «حال چه شد که من صهیونیست شدم و این همه علاقه و دلبستگی به ایجاد کشور ایسرائل پیدا کردم؟ ریشه علاقه شدیدم را به خاک ایسرائل باید در سالهای کودکیام که در اوایل قرن بیستم بود، جستجو کنم. در آن زمان نمیدانستم که چرا خانه پدریام در انتهای کوچههای تاریک و پیچ و خمدار و سرپوشیده و کم ارتفاع واقع بود. بعدها برایم روشن شد که اینگونه خانهها در برابر حملات یاغیان و اوباشی که هر از چندگاه به محله تهران هجوم میآوردند و به قتل و غارت میپرداختند، امنتر بود.»
حبیب لوی بارها به خاطر زنده کردن طلب خویش به مصر سفر میکند و اساساً دندانپزشکی چیزی برای او ندارد. در روسیه تلاش میکند تا با فروش ارز سود کلانی را به جیب بزند ولی مامورین روسی متوجه میشوند و وی را جریمه میکنند و مجبور میشود تا با جیبی خالی به ایران بازگردد.
لوی، روحانیون و انقلاب اسلامی
در سراسر آثار لوی کینه شدیدی از روحانیت در قلم او تراوش میکند و تا جایی که میتواند، مصادیق یهودستیزان را از روحانیون، سادات و آخوندها قرار میدهد. گویی حقه و کینه لوی از روحانیت تا آخرین لحظات و آخرین نوشتهها نیز با او بوده است.
انتهای پیام/