-
پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۹، ۰۴:۰۲ ب.ظ

پروفسور کوک میگوید: عقبه ۱۱ سپتامبر به دوران جنگ خلیجفارس برای تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بازمیگرداند. این عقبهای است که شامل دوران جنگ سرد میشود و شاهدی بر سوءظن و ترس از سیاستهای ایالاتمتحده در منطقه است... .
پایگاه صهیونپژوهی خیبر؛ مدتی قبل کتابی تحت عنوان صد و یک پروفسور خطرناک در آمریکا منتشر شد. موضوع این کتاب معرفی صد و یک پروفسور دانشگاهی است که جرم شان سخن گفتن درمورد هولوکاست و یهود در کلاسها و کتابهایشان است. در کنار انتشار این کتاب به اساتید دانشگاههای دیگر هشدار داده شده که چون این افراد از خط قرمزها عبور کردهاند نباید از آثار آنها استفاده کنید. در مجموع وقتی آزادی نامحدود شود خودش مشکلاتی به وجود می آورد که نهایتاً محدودش خواهد کرد. متن ذیل معرفی «پروفسور مریم کوک» یکی از صد و یک پروفسوری است که نویسنده کتاب به آن پرداخته است.
پروفسور مریم کوک
- دانشگاه دوک
– استاد زبان و ادبیات آسیایی و آفریقایی، دانشگاه دوک
– رئیس انجمن مطالعات زنان خاورمیانه
-اسرائیل را مقصر حادثه ۱۱ سپتامبر میداند
پروفسور مریم کوک استاد ادبیات و فرهنگهای نوین عربی در مرکز مطالعات شبکههای مسلمان دانشگاه دوک، که نهادی چپگرا است که بهشدت مخالف جنگ علیه ترور ایالاتمتحده است. او همچنین دبیر انجمن مطالعات زنان خاورمیانه، سازمانی بینالمللی که بهشدت مخالف آنچه آن را “امپریالیسم جدید” (یعنی امپریالیسم به رهبری ایالاتمتحده) نامیده میشود.
پروفسور کوک، در جایگاه نویسنده ۹ کتاب، میگوید که سیاستهای بهقولمعروف نامشروعانه و چند رویهی خارجی آمریکا از علل اصلی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ بشمار میآید. او میگوید: “عقبه ۱۱ سپتامبر به دوران جنگ خلیجفارس برای تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ بازمیگرداند. این عقبهای است که شامل دوران جنگ سرد میشود و شاهدی بر سوءظن و ترس از سیاستهای ایالاتمتحده در منطقه است …”. افغانستان بهدوراز چشم شهروندان ایالاتمتحده، آزار و اذیت میشود. این عواقب خطرناک انعکاسی از سیاستهای آمریکا است. . . آنچه ما در ۱۱ سپتامبر دیدیم انعکاس سرکوبگری بود. افغانها . . . شمشیر خشم و نفرت خود را به سمت دستگاه دولتی گرفتند. آنها بهراحتی ایدئولوژی سرمایهداری را به سطوح دین وارد میکنند و آن را در لفظ اسلام میگذارند، محصولاتی از ترکیب توأم مذهب و نظامی سازی”. باوجود تجزیهوتحلیل پروفسور کوک، هیچیک از تروریستهایی موجود در حملات ۱۱ سپتامبر از افغانستان نبودند و آنها عمدتاً سعودیها بودند.
پروفسور کوک جنگ علیه ترور را به “پیوند دادن سخنان بشری دوستانه و سیاسی به اقدام نظامی” محکوم میکند. “آیا هدف این جنگ تمامعیار استقرار صلح بجای ترور از طریق نابودی همه این بادیهنشینان است؟” او به معنای کلمه میگوید، مثلاینکه ایالاتمتحده یک ملت نسلکش بوده است.
پروفسور کوک طرفدار نظریه مارکسیسم دانشگاهی “پسا استعماری” است. این فقط یک اصطلاح هنری جدید برای “استعمارگرایی جدید” است که توسط مائوئیستها و دیگر مارکسیستهای دهه ۶۰ ، برای این ادعا که اگرچه ممکن است دیگر مستعمرات به آن شکل رسمی وجود نداشته باشد، هنوز امپریالیسمهای استعماری اقتصادی غیررسمی وجود دارد که در حال فقر کردن و از بین بردن جهان سوم هستند، رواج پیداکرده است.
پروفسور کوک، طرفدار قوی “فمینیسم اسلامی” است که یک معیار دوپهلویی است که دست کشورهای اسلامی را برای ظلم به زنان خود را باز میگذارد. فمینیسم اسلامی معتقد است که زنان مسلمان باید تغییر اجتماعی را از درون فرهنگ و مذهب محدود خود اعمال کنند. قدرتهای غربی بهعنوان طراحان صرفاً امپریالیستی تعریف میشوند و نتیجه مداخله آنها، حتی اگر به نفع مردم اسلامی ازجمله زنان باشد، غیره قابلپذیرش است. چنین منطقی است که پروفسور کوک – مدافع سرسخت نویسندگان، فعالان و روشنفکران زنان مسلمان – را به مخالفت با سرنگونی دولت طالبان در افغانستان (یکی از رژیمهای سرکوبگر روی زمین، بهخصوص در رابطه با زنان) و برقراری دموکراسی در خاورمیانه واداشته شد. گرچه به نظر میرسد که توانمندسازی زنان برای افرادی مانند پروفسور کوک، که همچنین دورههای مطالعات زنان را آموزش میدهد، بهطور واضح مثبت است، او ظاهراً معتقد است که اگر تلاشهای غربی با آزادیخواهی زنان مخلوط شود، دیگر آزادی نیست، بلکه نوعی از ظلم و ستم “پسا استعماری” است. درنتیجه، پروفسور کوک و فعالان هممسلک او بیشتر با مداخله نظامی آمریکا مخالف بودند تا اینکه طرفدار خلاص شدن از شر طالبان باشند، حتی اگر این بدان معنی بود که زنان افغانستان در وضعیت بردگی دائمی قرار بگیرند.
پروفسور کوک در جریان گفتگو درمورد آینده عراق در مرکز John Hope Franklin در تاریخ ۲۶ مارس ۲۰۰۳، آزادی مدنی زنان افغان را بهعنوان دلیل مشروعی برای راه انداختن جنگ رد کرد. او بهجای سپاسگزاری کردن از لورا بوش همسر رئیسجمهور به خاطر توجه به رنج زنان، از او برای فرستادن پیام رادیوی برای حمایت از این زنان بهشدت انتقاد کرد. پروفسور کوک، خانم بوش را به پیشبرد “پروژه امپریالیستی به این شیوه که نگرانی صرفاً جنسیتی خود را بهصورت نگرانی جهانی جلوه داده است، متهم کرد.” از دیدگاه پروفسور کوک، رهبران آمریکا چه این کارها را انجام بدهند و چه این کارها را انجام ندهند، گناهکار هستند. پروفسور کوک درمورد کمپهای آموزش تروریستی القاعده که در حومه شهرهای افغانستان قرار دارد، هیچ اشارهای نکرد. او همچنین درمورد ده میلیون افغانی که در انتخابات اکتبر ۲۰۰۴ برای رأی دادن ثبتنام کرده بود (۴۰ درصد آنها زنان بودند)، سکوت اختیار کرد.
پروفسور کوک “کمپین برای برقراری دموکراسی در خاورمیانه” را بیاعتبار میداند، زیرا این کمپین به رهبری غرب شکلگرفته است. پرفسور کوک با دلیل مشابهی با این مخالف جنگ در عراق است، پیشبینی میکند که بهطور حتمی زنان عراقی عاقبتی مانند “زنان شیعه که در مارس ۱۹۹۱ از خانههای خود در جنوب عراق بیرون رانده و وارد اردوگاههای پناهندگان در عربستان سعودی شدند و سپس ازآنجا به خارج از خاورمیانه تبعید شدند” خواهند داشت. درواقع، هیچکدام از این اتفاقات رخ نداد و تعداد پناهجویان از عراق و افغانستان نسبت بهپیش از جنگ بهشدت کاهشیافته است. دیگر زنان عراقی محبوس به اتاقهای تجاوزی صدام حسین نیستند و نه همسرانشان در نیمهشب به اسارت برده میشوند. حضور شش زن دوکابینه دولت جدید عراق که در بهار سال ۲۰۰۴ تشکیل شد، نشان میدهد که زنان در این کشور چه پیشرفتهایی داشتهاند. اما برای پروفسور کوک، هیچکدام از اینها اقلاً بهاندازه مبارزه با جنگ علیه “امپریالیسم” آمریکایی اهمیت ندارد.
پروفسور کوک در طول دوران حرفهای خود بهطور گستردهای درمورد ایده “جهاد زنان” نوشته است. در طی سخنرانی در کالج Wellesley در نوامبر ۲۰۰۳، او این مفهوم را موشکافی کرد. او ادامه داد، این جهاد برای یک “دولت اسلامگرا” نیست، بلکه برای “جامعه اسلامی” است. او تأکید میکند که نقش زنان در دنیای اسلام باید “توجه را بر روی پیامدهای جنگ و نه حمایت از خشونت متمرکز سازد”. بااینحال، صلحطلبی خود را برای کشور دموکراتیک خود نگهداشته است. او نیاز به خشونت برای تروریستهای اسلامی را درک میکند ، همانطوری که وی آن را “دفاع از جامعه هنگامیکه توسط افراد بیگانه موردحمله قرار میگیرد” میداند.
بهطور طبیعی، غیرنظامیان اسرائیل نیز اهداف مناسب برای “جهاد زنان” پروفسور کوک هستند. هنگامیکه وفا ادریس، یک زن ۲۷ ساله فلسطینی، در یک بمبگذاری انتحاری در ژانویه ۲۰۰۰ یک مرد ۸۰ ساله را به قتل رساند، پروفسور کوک پایاننامه درباره زنان و تجربه کردن جنگ نوشت. اما پروفسور کوک، این جنایت را با ارجاع به جهانبینی خود در ” مقصر دانستن امپریالیستها”، توجیه کرد. او گفت: “برای کسانی از ما که واقعاً دغدغه نقش زنان درزمینهٔ های عمومی عربی را دارند، بهنحویکه زنان باید تلاش کنند تا خود را نسبت به ایالاتمتحده، نسبت به قدرتهای استعمار قدیمی و نسبت به مردان خودشان قدرتمندتر بکنند، وضعیت آنچنان سخت شده است که در حال حاضر زنان در جنگیدن شرکت میکنند و این نشانهای از ناامیدی مطلق است. ” البته مشخصات بمبگذاران انتحاری کاملاً مخالف ناامیدی است: آنها بهواسطه اقدامات قاتلانِ خود به دنبال دستیابی به بهشت هستند. وفا ادریس واقعاً ناامید بود، اما نه به خاطر اسرائیلیها. او از طرف شوهرش طردشده بود و پسازآن طلاق گرفته بود؛ زیرا اولین فرزندش سقطجنین شده بود. وفا ادریس در جامعهای که زنها جزئی از اموال شوهرشان محسوب میشوند، واقعاً هیچ امیدی نداشت، و این موضوع هیچ ارتباطی باقدرت های استعماری قدیمی یا جدید ندارد.
پروفسور کوک، علاوه بر آموزش دورههای خود، در بخش مطالعات اسلامی دانشگاه دوک (Duke) بسیار فعال است. او مدیر مرکز مطالعات شبکههای مسلمان (Study of Muslim Networks) دانشگاه است و در درس گروهی سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۴ درزمینهٔ مطالعات مقدماتی اسلامی شرکت داشت. او در سال ۲۰۰۲ گروهی از دانشجویان را در یک سفر به لبنان همراه کرد و در سالهای اخیر در جشنوارههای مختلف محلی فیلم شرکت کرده است. بر این اساس، کوک تأثیر قابلتوجهی بر سبک تجربه پیدا کردن دانشجویان دوک از فرهنگ اسلامی و بهویژه رابطه آن با زنان دارد. اما دانش آموزان او، بهجای یادگیری درمورد آزادی زنان، درسهایی را درمورد شایعات بیاساس درمورد ظلم و ستم نسبت به زنان جهان از سوی آمریکا و حمایت از ظلم به زنان در دنیای اسلام دریافت میکنند.
تحقیق: سینامون استیلول
انتهای پیام/