-
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۰:۰۰ ق.ظ

تصوف یهود با رساله شیعور قوما (برانداز پیکر خدا)، مدعی اندازهگیری ابعاد خداوند شد. اندامهای خدا یکایک از سمت متصوفه یهودی بررسی و با اعداد و ارقام نجومی که شاید نشان دهنده خارق العاده و عظیم بودن او بود، بیان شد.
پایگاه صهیون پژوهی خیبر؛ یکی از بحث برانگیزترین کتب عصر مرکبه، رسالهای است که در قرن پنجم به رشته تحریر در آمد. شیعور قوما (برانداز پیکر خداوند) که ادبیاتی نزدیک به «کتبهخالوت»(1) دارد، در پی بیان وزن و قد و قامت خداوندی است که حزقیالنبی در مکاشفات خود رؤیت کرده بود. این اثر که به ربی پیشماعل نسبت داده شده است، در حالی که سخت مورد انتقاد ابن میمون[۲]بود، از طرف برخی فلاسفه دیگر همچون یهودا هلوی[۳] (۱۰۸۶- ۱۱۴۵) طریقی ارزشمند معرفی شد که ارواح ساده و مؤمن میتوانند به واسطه آن از خرافه پرستی به ایمان مذهبی سفر کنند.(4)
اندازهگیری ابعاد خداوند
تصوف یهود با این رساله، مدعی اندازهگیری ابعاد خداوند شد. اندامهای خداوند یکایک از سمت متصوفه یهودی بررسی و با اعداد و ارقام نجومی که شاید نشان دهنده خارق العاده و عظیم بودن او بود، بیان شد. با وجود آن که این رساله از نظر بسیاری از یهودیان کفرآمیز به حساب میآمد، به عنوان متنی باطنی در تصوف یهود، فقط به سالکانی که آمادگی لازم را داشتند یاد داده میشد.
پیکری که در شیعور قوما وصف میگردد، نقشی از خدایی نشسته بر عرش است که سالکان مرکبه در پایان عروج به تالار هفتم میدیدند؛ خدایی پرهیبت، ترسناک و هراس انگیز که گویا با عشق و عطوفت میانهای ندارد و هیبتش او را از مخلوقاتش جدا ساخته است.(5)
آنتروپومورفیسم[۶] (انسان انگاری خدا) مرکبه، در حقیقت بدعتی بود که از نوشتههای گنوسی قرون دوم و سوم، هم چنین آرای یونانی، در تصوف یهود وارد شد.(7)
تأثیر آیین گنوسی بر طریقت مرکبه
در دوران هلنیسم[۸] از میان یهودیان، حکیمانی پرورش یافتند که به حق میتوان آنها را گنوسی نامید؛ هر چند که مشرب گنوسی آنان، ویژگی یهودی خود را داشت. جلوههای نخستین هلنیسم و مکتب گنوسی در اندیشههای عرفانی ربیهای دوران تلمودی و در مکتب مرکبه، کاملتر شد و در کتاب سفرها باهیر[۹] و سپس در کتاب سفرها زوهر[۱۰] به اوج خود رسید. یهودیان از قرن سوم پیش از میلاد، با پدیده هلنیسم آشنا شدند و نخستین محصول این تماس، ترجمه کتاب مقدس به زبان یونانی بود.(11)
گنوسیه، جریان فکری کهنی که مجموعهای از ادیان و را در بر میگرفت، مهمترین عامل رشد آموزههای صوفیانه در بین یهود به شمار میرود. ریشه واژه گنوسیس[۱۲] هند و اروپایی و به معنای «معرفت» است. این تفکر بر آگاهی از رازهای الهی تأکید میکند. گویا این جریان فکری از قرن اول پیش از میلاد شروع شده و تا قرن سوم پس از میلاد در فلسطین، سوریه، بینالنهرین و مصر گسترش یافته بود گنوسیه، مایه نجات و رستگاری انسان را معرفت باطنی و روحانی بیان میکند که به نوعی به کشف و شهود و اشراق تعبیر میشود.
با توجه به تعدد فرقههای گنوسی و همچنین انتشار این فرقهها در سرزمینهای گوناگون، به سختی میتوان اعتقادات واحدی را برای آنان برشمرد. این مذاهب به اشکال گوناگون، عقاید خود را ابراز میکردند. گاهی تعالیم ایشان در هالهای از اساطیر قرار میگرفت و به صورت رمزی بی میشد؛ از این رو فهم ساختار عقاید ایشان و شرح آن بسیار دشوار است. با این همه میتوان خصوصیات مشترکی میان این مذاهب یافت.(13)
ساختار اصلی عقاید گنوسیه موضوعاتی در باب خدا، عالم، انسان، نجات و اخلاق بود. ثنویت از اختصاصات عقاید این مذهب است.
گنوسیان معتقد به عالم روح و عالم ماده بودند. عالم روح را عین نور و ماده را عین جهان ظلمت میدانستند. انسان از دیدگاه گنوسیه از دو منشأ مادی و روحانی شکل پذیرفته است. جسم او بخشی از عالم ماده و روح او بخشی از ذات الهی است. روح در عالم صغیر انسانی توسط هفت پوشش محصور شده است. روح نجات نیافته، در نفس و جسم غرق شده، از خود، آگاهی ندارد.[۱۴] بیداری و آزادی روح انسان، از طریق معرفتی باطنی (گنوس) که متصل به حقیقتی کلی و فراگیر است، میسر خواهد شد. این معرفت، انسان را به سوی شناخت خدا سوق می دهد.
خداوند از منظر گنوسیه
خداوند از منظرگنوسیه متعال و دست نیافتی مینمود.[۱۵] او چنان جدا از دنیا ترسیم میشد که به نظر میرسید توجهی به هستی ندارد. این خدای پنهان، جهان را از طریق فیض و صدور و در پی روندی تدریجی خلق کرده بود.[۱۶] واسطه فیض بین ذات مکنون خداوندی و مخلوقات، فیضاناتی به نام ائونها[۱۷] بودند که تجلیات خدای گنوسی نامیده میشدند.
تصوف مرکبه، با هدف مشاهده حضور خدا در عرش، بی گمان متأثر از ملأ اعلى[۱۸] گنوسی بود. این ملأ اعلی، شامل ائونها (تجلیات الهی)، آرخونها[۱۹] (فرمانروایانافلاک) و فلک نور خداوند بود.
در مکتب گنوسی هنگام صعود روح، آرخونها یا فرمانروایان هفت فلک سیارهای، مانع و مخالف آزادی روح انسان و رسیدن او به معرفت میشوند؛ از این رو پیوسته روح را به اسارت میکشند.
روح برای رسیدن به معرفت، باید با این فرمانروایان به نبرد بپردازد و یا آگاه بر رموز و مهرهایی جادویی شود، تا به کمک آن رمزهای جادویی از قید آرخونها رها گردد. این آرخونها در مرکبه تبدیل به سلحشورانی میشوند که در سمت چپ و راست مدخل اسمان گماشته شدهاند و سالک را از سلوک باز میدارند. یورده مرکابا نیز سعی دارد به واسطه مهرهای جادویی و اسامی سری فرشتگان به تالارهای بالاتر صعود نماید.(20)
انتهای پیام/
منابع:
1- متون ابتدایی کابالایی
2 - فیلسوف برجسته یهودی قرن ۱۲
۳- Judah Halevi
4 - اپستاین، ۱۳۸۵، ص۲۷۳
5 - اپستاین، ۱۳۸۵، ص ۲۷۱؛ آرمسترانگ، ۱۳۸۲، ص ۲۴۹
۶-. Anthropomorphism
7 - شولم، ۱۳۸۵، ص۱۱۷
8 - اسکندر مقدونی در سال ۳۳۲ ق. م حکومت جنوبی یهودا، را به تصرف خود در آورد و آن را از سلطه ی ایرانیان خارج کرده به قلمرو پهناور یونان ملحق ساخت. پس از این رویداد بزرگ، فرهنگ یونانی در پی مراوده های گسترده و روزافزون، تأثیر ژرفی بر فرهنگ و رسوم مردم یهودا گذاشت، به طوری که زبان یونانی زبان رایج مردم آن سامان گشت و آنان برای اطفال خود اسامی یونانی برگزیدند. در این بین نباید از سهم کاهنان و کاتبان اورشلیم غافل شد؛ چرا که ایشان همپای سایر مردم و حتی با شتابی بیشتر از فرهنگ یونانی تأثیر پذیرفتند. مردم یهودا گاه تماشای پهلوانان و ورزشکاران یونانی را بر مراسم قربانی ترجیح می دادند، به گونه ای که گاه آن را نیمه تمام رها می کردند. با گذشت زمان برخی از یهودیان در صدد مقابله با موج روزافزون تهاجم فرهنگ یونانی برآمدند و با صلابت و سرسختی هرچه تمام در مقابل سیل بنیان افکن فرهنگ یونانی قد برافراشتند و خود را حسیدیم یا پارسایان نام نهادند. آنان به فرمان های تورات سخت پایبند بودند و با عشق و علاقه ای وصف ناپذیر به دستورهای آن عمل می کردند. حسیدها برگزیدگی قوم یهود را به هلنی مآبها یادآور شدند و خود با چشم پوشی از بسیاری از لذات سعی داشتند قوم یهود را، به زعم خود، از هضم شدن در یونانی ها نجات دهند» (گندمی، رضا، ۱۳۸۴، اندیشهی قوم برگزیده در یهودیت ص ۷۵)
۹- Sefer Bahir
۱۰- . Sefer Zohar
11 - حاج ابراهیمی، طاهره ۱۳۸۲، عرفان یهودی و مکتب گنوسی ص ۱۷۹
12 - Gnosis
13 - ایلخانی، محمد، ۱۳۷۴، مذهب گنوسی، ص ۲۴
14 - حاج ابراهیمی، ۱۳۸۲، ص ۱۸۳
15 - هینلز، جانآر ۱۳۸۶، فرهنگ ادیان جهان ص ۵۴۷
16 - المسیری،عبدالوهاب ۱۳۷۲-۱۳۸۴، دائره المعارف یهود، یهودیت، صهیونیسم ص۲۹
۱۷- Eons
۱۸- Plerama
۱۹- Archons
20 - شولم، گرشوم ۱۳۸۵، جریانات بزرگ در عرفان یهود ص۱۰۰