-
يكشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۹، ۰۴:۰۰ ب.ظ

در جنگ ۲۲ روزه، مردم دنیا از هند و استرالیا و کشورهای مختلف دست به دست یکدیگر دادند و تصاویر کشتار کودکان غزه توسط صهیونیستها را در فضای مجازی منتشر کردند. لذا میتوان گفت فضای مجازی به نوعی پاشنهآشیل صهیونیستها محسوب میشود.
پایگاه صهیونپژوهی خیبر؛ رسانهها میکوشند تا از طریق فیلمهای سینمایی، موسیقیهای عامه پسند، مسابقات تلویزیونی هیجانانگیز و… فرهنگ جوامع مختلف را یکپارچه و مشابه یکدیگر کنند. در واقع هدف رسانهها تعریف و تدوین ارزشها و سبکزندگی به شیوه خود بوده و خواهان تحمیل آن به سایر جوامع میباشند. متفکران صهیونیسم از بدو پیدایش رسانهها تاکید بسیار زیادی بر مدیریت رسانههای جهان داشتهاند و فعالیت های بسیار زیادی را نیز در این زمینه انجام دادهاند.
به جهت آشنایی بیشتر با مافیای صهیونیسم جهانی رسانههای مختلف جهان پایگاه صهیون پژوهی خیبر مصاحبهای را ترتیب داده است با دکتر سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت دهم؛ متن این مصاحبه در ادامه تقدیم میگردد.
خیبر: استاد لطف بفرمایید توضیحاتی درخصوص ساختار سازمانی جبهة صهیونیسم جهانی که بزرگترین دشمن شیعه و اسلام قلمداد می شود توضیحاتی ارائه بفرمایید.
استاد حسینی: آنچه که بنده میتوانم راجع به آن صحبت کنم، ساختاری است که مرکب از چند حوزة متفاوت می باشد. یکی از این موارد ساز و کار مالی است که برای مثال جریان «بیلدربرگ»[۱] در این حیطه مشغول به فعالیت هست.
در فضای سیاسی نیز با جریانهای ماسونی و سیطرة آنها در رجال سیاسی دنیا مواجه هستیم. این جریان، تلاش می کند تا مدلهای سیاسی را به جهان دیکته کرده و از طریق دخالت در نگارش قانون اساسی کشورها و حتی دخالت مستقیم در انتخاب عوامل مؤثر در جریانات سیاسی کشورهای متفاوت دنیا اهداف خود را محقق سازد. سیاست این جریانها فرآیندی را طی میکند و یکسری مراکز آموزشی که میتوانند آکادمیک و یا آزاد باشند را شامل میشود. همچنین این فرآیند شامل پروژهها و پروتکلهایی میشود که میتوانند زمینة دخالت و دستدرازی و سیطرة این جریانها را در کشورهای میزبان فراهم کند.
به عقیده بنده اصلی ترین و مهمترین حوزه فعالیت صهیونیسم جهانی، حوزه رسانه است. در حقیقت فضای رسانه و سیطره بر آن زمینه را برای سلطه بر حوزههای دیگر را فراهم میکند. این سیطره نیز از فضای هالیوود گرفته تا تولیداتی که در شرق دور صورت میگیرد، تحت تأثیر رؤیایی است که ابتدا «رؤیای آمریکایی»[۲] نام داشت؛ سپس این طرح بعد از مدت کوتاهی رنگباخت و تحت عنوان «رؤیای یهودی»[۳] مطرح شد. در حقیت رؤیاییهودی امروزه به نسخة اصلی رسانه و سینمای جهان تبدیل شده است و میتوان گفت ادامة تسلط شیطانی بر دنیا از طریق رسانه و سیطرة رسانهای صورت میگیرد.
خیبر: چرا یهود و صهیونیسم جهانی بر روی بحث رسانه تکیه کردهاند؟ و هدف آنها از نفوذ و سلطة رسانهای بر جهان چیست؟
استاد حسینی: صهیونیستها در بررسیهای متفاوت برای چگونگی تسلط بر دنیا، به این نتیجه رسیدند که زمینة سیطره از تسلط مهمتر است. یعنی اگر جریانی بتواند زمینهها و افکار عمومی را در اختیار خود قراردهد، کشورهای میزبان خود را تسلیم میکنند و منابع این کشورها بدون هیچگونه چالش و بلکه با منّت أخذ میشود.
اما چرا این جریان در دست صهیونیستها قرار گرفت؟ در سالهای اول تشکیل سینما، شش کمپانی اولیه در آمریکا توسط یهودیهای مهاجر از اروپای شرقی به وجود آمدند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است کتاب «امپراطوری هالیوود»[۴] مطالعه شود که شرح مغول های اولیة هالیوود (تهیه کنندگان اولیة هالیوود) در این کتاب بیان شده است.
نویسنده در این اثر خاطرهای از «آدولف زوکر»[۵]، مسئول کمپانی «پارامونت»[۶] را نقل میکند و میگوید که داییِ «زوکر» کسی است که مسئول تئاتر است دستگاه اولیه ای است که توسط «ادیسون» ساخته شد تا آثاری که توسط دوربینهای خود او گرفته شده بود پخش شوند. در آن دوران، مسئولین تئاتر ابتدا چند صحنة مستند پخش میکردند و سپس تئاتر اجرا میشد.
زوکر میگوید روزی با دایی خود به محل کار رفتم و او به من گفت سینما و تئاتر بهترین تجارت دنیا هستند؛ چراکه مردم قبل از اینکه حرف تو را بشنود هزینهای را به تو پرداخت کرده اند. زوکر اظهار میکند که این جمله مهمترین نکته در زندگی او محسوب میشود و این جمله موجب ورود ژوکر به سینما شده است. زوکر در ابتدا تاجر پوست بود، اما حدوداً دو سال بعد از از ورود به سینما، صاحب بزرگترین کمپانی سینما به نام «پارامونت» شد.
غرض بنده از بیان این جملات این بود که روشن شود، فضای تولیدات رسانه ای از ابتدا مدنظر صهیونیستها و یهودیها بوده است؛ چراکه آنان متوجه شدند با کنترل افکار عمومی جهان میتوانند منافع اقتصادی و سیاسی خاص خود را به دست آوردند و تا امروز نیز در حال اجرای این سیاست هستند.
خیبر: جریانی که راجع به آن توضیحاتی ارائه فرمودید، تا چه حد توانسته در فرهنگ و سینمای جهان اسلام و به خصوص در منطقة ما تأثیر بگذارد؟ به عبارت دیگر تولیدات سینمایی و رسانهای ما تا چه اندازه تحت تأثیر این جریان بوده است؟ آیا توانستهایم با نفوذ این جریانها مقابله کنیم؟
استاد حسینی: در هر صورت فضای سینمای جهان، تحت تأثیر جریان سینمای هالیوود بوده است. اما یکی از مشکلاتی که سینمای ما بعد از انقلاب اسلامی با آن مواجه شده، این است که سینمای ما هیچگاه برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی عام دنیا تلاش نکرده است. برای مثال، پاکستان کشوری است که از نظر مساحت حدود یک سوم کشور ایران و از لحاظ میزان جمعیت حدوداً سه برابر کشور ما می باشد. اما این کشور دارای سینما و اثر تولیدی در پاکستان نیست و به شدت علاقمند است که آثار سینمای ایران در آنجا پخش شود؛ اما هیچگاه ما به عنوان بازار به این کشور و جمعیت عظیم آن نگاه نکردیم. در عوض نگاه سینماگران ما این بود که در جشنوارههایی نظیر «برلین»، «کَن»، «تورنتو»، «اسکار» و… شرکت کرده و برنده جوایز مختلف باشند. میتوان گفت این نگاه محصول برنامهریزی جریان صهیونیستی حاکم بر سینما است، تا سینمای ما بر اساس ذائقة جشنوارهها تعیین و مدیریت شود. در حالی که در گذشته ذائقة جشنوارهها با ذائقة مردم ما قرابت چندانی نداشت، بنابراین شرکت در جشنوارهها موجب شد تا ما تحت تأثیر قرار بگیریم.
سینماهایی نظیر هالییود، هنگ کنگ، کره و ترکیه دارای آثاری متناسب با ذائقة عام مخاطب در کشورهای خارجی هستند؛ اما سینمای ایران دارای چنین آثار و فضایی که اصطلاحاً عامه پسند باشد نیست. و این درحالی است که اکنون باید شاهد صدور پیام انقلاب اسلامی از طریق سینما به جهان و جذب افکار عمومی در نقاط مختلف جهان می بودیم. اما چنین پیامی از سینمای ما تاکنون به جهان صادر نشده و یا در خوشبینانهترین حالت، این صدور پیام به شکلی حداقلی صورت گرفته است.
بنابراین هنگامی که آثاری مانند «یوسف پیامبر» توسط سینمای ایران ساخته می شود، بیشترین بیننده را در خاورمیانه به خود جذب میکند. دلیل این جذب بالا این است که مردم منطقه به شدت منتظر تماشای آثار تولید شده در ایران هستند؛ اما متأسفانه سینمای ایران تحت تأثیر جشنوارههای خارجی قرار گرفته است و به نوعی شاهد ساخت آثاری تکنیکال هنری هستیم که مردم اقبال چندانی نسبت به آن ندارند.
خیبر: از نظر شما راهکار اجرایی برای مقابله با تفکر صهیونیستی که بر مدیریتهای رسانهای در ایران و منطقه حاکم شده است چیست؟ و هنرمندان و فعالان از چه طریقی می توانند با سلطة صهیونیسم بر رسانه که به شدت برای صهیونیستها مهم است مقابله کنند؟
استاد حسینی: بنده این راهکار را در غالب دو نکته بیان میکنم. اول اینکه، باید توجه داشته باشیم تنها ما از وضعیت نابهنجار کاپیتالیسم آمریکایی و سیطرة صهیونیست بر ارکان زندگی خود خسته نیستیم؛ بلکه بخش اعظمی از عامة مردم دنیا نیز از این سیطره به سطوح آمده و خسته هستند. اتفاقاتی که اخیراً در فرانسه و کشورهای دیگر رخ داده، گواهی است بر اینکه بسیاری از مردم جهان نیز مانند ما از سیطرة صهیونیستی ناراحت هستند.
دوم اینکه، لازم است آثاری که توسط ما تولید می شود ناظر به دو عنصر باشد. عنصر اول، ترویج نوعی وحدت بین تمام عناصر آزاد اندیش در کل کرةزمین است که نمی خواهند تحت سیطرة شیطانی صهیونیسم باشند. گفتنی است که تعداد این دسته از افراد کم نبوده و حتی بسیاری از افرادی که مسلمان نیستند، آزاد اندیش هستند. لذا لازم است با تولید نوعی از آثار، مردم دنیا را به نوعی وحدت در برابر جریان صهیونیستی دعوت کنیم.
همانگونه که به جریان مقاومت در منطقه کمک کردیم، در این جریان نیز نیاز به مقابلة مستقیم با صهیونیستها نیستیم. لشکر فراملیّتی که در سوریه از تیپهای فاطمیون، زینبیون، حیدریون، حشدالشعبی و سایر گروهها تشکیل شد، در حقیقت ماحصل این رویکرد بود که اگر همةما گروهها درکنار یکدیگر بایستیم، به سیمرغ تبدیل میشویم. با کنار گذاشتن تعصبها مشخص میشود که همةما در موضوعی واحد یعنی مبارزه با حاکمیت شیطان یک رنگ و همسو هستیم.
عنصر دوم، پرداختن به تذکر و در حقیقت سینمای ناظر به ذکر است که انسان را متوجه به خود کرده و عناصر انسانی را مجدداً زنده میکند. «رؤیای یهودی»، رؤیایی بود که به تمام زیرساختهای تفکر انسانی نظیر حیا، خانواده و غیرت ضربه وارد کرد. این موارد به اصل انسانیت بازمیگردند و به آمریکایی، ایرانی یا کانادایی بودن مردم ربطی ندارند. آنچه که صهیونیست در دنیا انجام داد، موجب از هم پاشیدن سازههای انسانی در دنیا شد.
خیبر: لطفاً اگر مصداقی به خاطر دارید بیان کنید.
استاد حسینی: مصادیق بسیار زیادی وجود دارد. یکی از مصداقها، مسئلة پوشش و ترویجی است که در این حوزه صورت گرفت. مصداق دیگر نوع برخورد با موضوع «زن» است که به اسم آزادی، مسئلهای تحت عنوان «بردهداری نوین» شکل گرفت. در حقیقت جاهلیت دیگری به وجود آمده و بشریت مفهومی به نام خانواده را درک نمی کند. در حقیقت آنچه که باعث شده جوامع غرب و مردم این منطقه نیز به سطوح آیند، کمرنگ شدن و از بین رفتن وابستگیهای اخلاقی و فروپاشیهای صورت گرفته است. همچنین جریان صهیونیستی تلاش میکند تا با وارد کردن آثار جذابی مانند «پسر شیطان» به سینما و رسانة خود، به موجودیت شیطان وجاهت دهد.
بنابراین به عقیدة بنده آنچه لازم است در فضای سینما و رسانهای کشور ما تحقق یابد ناظر به دو موضوع است؛
1 - موضوع اول، بازآفرینی مفاهیمی است که انبیاء برای آن مبعوث شدند و انسان را بدان دعوت کردند.
2 - موضوع دوم نیز، لزوم دعوت از مردم دنیا برای شکل گیری نوعی جبهة واحد میان انسانهای جهان در برابر جریان شیطانی است.
خیبر: آیا میتوان مشخص کرد چند درصد از فضای سینما و رسانهای جهان تحت سلطة صهیونیستها و یهودیان قرار دارد؟
استاد حسینی: نمیتوان مشخص کرد دقیقاً چند درصد از فضای رسانه وسینما تحت سیطرة صهونیسم است؛ اما آنچه واقعیت دارد، سلطة یهودیان بر بخش اعظمی از هالییود و کمپانیهای سینمایی دنیا می باشد. فضای مجازی و شبکههای مجازی که مورد استفادة عموم مردم هستند نیز توسط جریان صهیونیستی و توسط یهودیان مدیریت میشوند. در حقیقت این جریان سرزمینهای مجازیِ مدنظر خود را بهوجود آورده و خود را حاکم مطلق فضاهای مجازی میداند.
البته به عقیده بنده این حاکمیت، مطلق نبوده و این سخن قابل نقض است. برای مثال، در جنگ ۲۲ روزه، مردم دنیا از هند و استرالیا و کشورهای مختلف دست به دست یکدیگر دادند و تصاویر کشتار کودکان غزه توسط صهیونیستها را در فضای مجازی منتشر کردند. و در حقیقت از فضایمجازی که نقطة قوت صهیونیستها و یهودیها بشمار میرود، برای شکست و افشای جنایات و شکست صهیونیستها استفاده شد. لذا میتوان گفت فضای مجازی به نوعی پاشنهآشیل صهیونیستها محسوب میشود و ما میتوانیم با فعالیت هوشمندانه در این فضا، حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشیم.
انتهای پیام/
پی نوشت؛
۱- Bilderberg
۲- American Dream
3 - Judaism Dream
4 - اثر نیل گابلر
5 - .Adolph Zukor
6 - Paramount Pictures